صاحب اين حالت سزاوار آن[1]
است كه صدّيق ناميده شود. و داخل است در صدق تقوا، و در تقوا ورع، و در ورع، عفّت
از براى آنكه عفّت عبارت است از امتناع از مقتضاى شهوت و بَس، پس ثابت شد كه خوف
اثر در اعضا مىكند به بازداشتن آنها از معصيت و اقدام نمودن بر طاعت.
فصل [عمل كردن با امّيد افضل است از عمل كردن با خوف]
بدان كه عمل كردن با امّيد افضل است از عمل كردن با خوف از براى آنكه
نزديكترين مردم به خدا محبوبترين ايشان است به حقّ و محبّت به سبب امّيد غالب
مىشود. و از براى اين است كه مرغّبات در رجا و حُسن ظنّ به خدا وارد شده خصوصاً
هنگام مردن، خداى عزّ وجلّ در قرآن مجيد فرموده:
«يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ
رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ
الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[2] يعنى اى بندگان من كه به معصيت كردن ستم بر خود كردهايد! از رحمت
من مأيوس مباشيد[3]، به
درستى كه خداى عزّ وجلّ جميع گناهان را خواهد آمرزيد و خدا بسيار آمرزنده و بسيار
رحم كننده است. پس اصل مأيوس شدن را حرام گردانيده.
و نيز فرموده: «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو
مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ»[4]
يعنى به درستى كه خداى عزّ وجلّ صاحب آمرزش است از براى مردمان بر ستمهايى كه به
خود كردهاند.
و گروهى را سرزنش كرده و فرموده:
«وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ»[5] يعنى اين گمان بدى بود كه به خدا برده بوديد و اين شما را هلاك كرد.
و نيز فرموده: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ
السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»[6]
يعنى گمان بد به خدا برديد و شما جمعى هستيد كه[7]
هلاك گرديدهايد.