و به حضرت امام جعفر صادق 7
گفتند: قومى از شيعيان شما قصد معصيت مىكنند و مىگويند كه: به خدا امّيد داريم[1]! آن حضرت فرمودند كه: دروغ
مىگويند و از شيعيان ما نيستند، اينها جمعيند كه آرزوها بر ايشان غالب شده. و
هركه امّيد به چيزى مىدارد از براى آن چيز عملى مىكند و هركه از چيزى مىترسد از
آن مىگريزد[2].
و فرمودند: مؤمنْ مؤمن نمىباشد تا آنكه ترسان و امّيدوار باشد. و
خايف و راجى نمىباشد تا آنكه عمل كند از براى آنچه مىترسد و امّيد دارد[3].
پس در اين هنگام بندهاى كه سعى كند در طاعتها و اجتناب كند از
معصيتها سزاوار آن است كه از فضل خدا منتظر تمامى نعمت باشد و تمامى نعمت دخول
بهشت است. و هركه گنهكار باشد هرگاه توبه كند و تدارك نمايد جميع آنچه از وى
سرزده از تقصيرات]m .b 47[ سزاوار است كه امّيد قبول توبه داشته باشد[4] هرگاه از معصيت كراهت داشته باشد
و معصيت او را دلگير كند و حسنه او را[5]
خوشنود گرداند و مَع هذا مذمّت و ملامت خود كند. و هركه رغبت به توبه داشته باشد و
مشتاق آن باشد سزاوار است كه از خدا امّيد قبول[6]
توبه داشته باشد از براى آنكه كراهت از معصيت و حرص بر توبه از اسبابى است كه به
توبه مىكشاند و امّيد داشتن بعد از تحقّق اسباب مىباشد.
فصل [حال كسى كه خوف بر آن غالب شده]
امّا خوف عبارت است از متألّم شدن قلب و سوزش آن به سبب توقّع مكروهى
در آينده. و هرچند اسباب مكروه بيشتر باشد قوّت خوف و شدّت تألّم قلب بيشتر