يكى از ايشان تكليف كرده شود كه يك دينار
صرف اين بناها نمايد و نام آن در آن موضع ثبت نشود هرآينه بر وى دشوار خواهد بود
وطبعش راضى نخواهد شد و حال آنكه خداى عزّ وجلّ مطّلع است بر آن، خواه نام آن كس
ثبت شود يا نشود. و اگر نه كه مرادِ آن كس رضاى مردم است نه رضاى خدا احتياجى به
نوشتن اسم نبود، و بسيار مىباشد كه در همسايگى آن يا در شهر آن[1] فقيرى مىباشد و صرف مال به آن
مهمتر از صرف مساجد و زينت آنها مىباشد امّا يك دينار[2]
صرف فقير نمىكند.
و بعضى از آنها كسى است كه اموال خود را تصدّق به فقرا و مساكين
مىكند[3] امّا در
مجالسى كه جمعيّت باشد و به فقرايى كه عادت ايشان شكرگزارى و افشاى معروف است
تصدّق مىكند و كراهت مىدارد از تصدّقى كه در خُفيه باشد و اگر فقيرى پنهان دارد
اين را از وى جنايتى[4] بر خود و
كفران نعمت مىشمرد.
و بعضى از آنها كسى است كه حفظ مال و امساك آن مىكند از راه بخلى كه
دارد و[5] مشغول
عبادتهاى بدنى كه محتاج به انفاقى نباشد مىشود، مثل آنكه روزه مىدارد و نماز شب
و ختم قرآن مىكند و گمان مىبرد كه خوب مىكند.
و بعضى از آنها كسى است كه تصدّق نمىكند مگر زكات واجب را و بَس، و
زكات را از مالى كه زبون باشد و كسى رغبت به آن]m
.b 76[ نكند
ادا مىكند و[6] توقّع از
فقرا مىدارد كه خدمت او را بكنند و در حاجات او ساعى باشند[7].
و گمان مىبرد كه اداى زكات را از براى رضاى خدا كرده.
و انواع غرور بسيار است. و در مصباح الشريعة از حضرت امام جعفر صادق
7 روايت شده كه فرمودند: مغرور در دنيا مسكين و در آخرت مغبون است از
براى