مىگويد كه: مزدورى چندند كه خود را به تعب
انداختهاند. و در شأن علما مىگويد[1]
كه: به سخنان از خدا محجوبند. و از براى[2]
خود آن مقدار از كرامات دعوى مىكند[3]
كه هيچ پيغمبر مقرّبى[4] دعوى
ننموده؛ نه علم محكمى دارد و نه عمل پاكيزهاى. و لئيمانى مانند خرمگس از راههاى
دور به زيارت وى مىآيند پيش از آنكه به حجّ آيند و همگى بر سر وى ازدحام مىنمايند
و گوش به سخنان وى افكنند و بسيار مىباشد كه از براى او به خاك افتاده سجده
مىكنند گويا او را معبودِ خود گرفتهاند، دستهاى او را مىبوسند و بر روى پاهاش
مىافتند، رخصت ايشان را[5] مىدهد
در شهوتها و آسان مىكند از براى ايشان متشابهات را، با مريدان طعام مىخورند
مانند چهارپايان و پروا نمىكنند كه از حلال است يا از حرام، آنچه در نزد مريدان
شيرين و خوش آينده است در آن باب با ايشان مساهله مىكند و دين خود را و دين ايشان
را باطل مىسازد تا آنكه در عاقبت حامل گناهان خود به تمام در روز قيامت خواهند[6] بود و حامل گناهان جمعى كه گمراه
نمودهاند آنها را بدون علمى، و بد گناهى است كه كسب نمودهاند.
فصل [از مغروران بعضى از مالداران هستند]
و امّا مالداران چند گروهند:
گروهى حرص مىدارند بر بناى مساجد و مدارس و رباطها و پُلها و آنچه
از براى همه مردم ظاهر باشد. و مال حرامى كه كسب كردهاند صرف آنها مىكنند و اسم
خود[7] در سنگها
مىكنند تا هميشه به نام ايشان باشد[8]
و بعد از مرگ اثر آن باقى بماند. و گمان مىكنند كه به اين كار مستحقّ آمرزش
شدهاند و اخلاص در آن ورزيدهاند. و اگر به