نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 53
داند و دليل اقامه مىكند كه:
از جمله شواهدى كه دلالت دارد بر اينكه امكان استعدادى، ماهيت حقيقى
نيست، اين است كه امكان استعدادى يعنى استعداد شىء براى پذيرفتن فعليت جديد،
اختصاص به جوهر
ندارد ... وقتى عرضى بخواهد تبديل به عرض ديگر شود، بايد امكان اين
تبديل را داشته باشد؛ چون هر عرضى كه تبديل به عرض ديگر نمىشود. شادى كه تبديل به
گرسنگى نمىشود. شادى ممكن است تبديل به غم شود؛ اما براى اينكه تبديل به غم شود،
بايد امكان استعدادى آن موجود باشد.[1]
- با توجه به اصول صدرايى، كه حركت در نحوه وجود تعريف مىشود، و عرض
و جوهر يك وجود دارند، حركت در عرض، ناشى از حركت در جوهر است. لذا در تبديل عرضى
به رض ديگر حقيقتاً جوهر نيز بىتغيير نمىماند. (به عنوان نمونه در تبديل شادى به
غم، امكان استعدادى غم را ندارد بلكه نفس در حالت شادى، استعداد غم و اندوه را
دارد. از اينرو جمله فوق كه «امكان استعدادى يعنى استعداد شىء براى پذيرفتن
فعليت جديد، اختصاص به جوهر ندارد ... وقتى عرضى بخواهد تبديل به عرض ديگر شود،
بايد امكان اين را داشته باشد، قابل مناقشه است. استعداد مختص جوهر تبعى دارند
نمىتوانند