نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 157
محض القوه و محض حمل القوه؛ زيرا به حكم
اتحاد بايد متبدل شده باشد به صورت در يك زمان و چون از ازل همراه صورت بوده،
پس هيچ وقت نبوده كه او [بدون صورت و به نحو قوه محض] موجود باشد.[1]
تركيب اتحادى و فقر ذاتى دو طرف اتحاد، مستلزم آن است كه اجزاى
تركيب، هيچگاه جداى از يكديگر، تحقق نداشته باشند و اين با قول به جوهر نامحسوس
قديم، كه از ازل بدون صورت بوده و تبديلى نيافته و ثابت و باقى مانده تناقض آشكار
دارد.
وايضا نمىتوان به جوهر باقى در همه احوال قائل شد آن طورى كه
مقتضاى برهان فصل و وصل است.[2]
جوهريت هيولى چرا؟
صدرالمتألهين، قائل به تركيب اتحادى ماده و صورت است و نظريه «كون و
فساد» يا «خلع و لبس» (كه از جانب ارسطو و سپس بوعلى سينا شده است) را رد كرده و
متوجه اشكالات آن شده است؛ لذا نظريه «تكون تدريجى» يا «لبس بعد از لبس صور» را
مطرح و جايگزين كرده است. اما از استاد مطهرى اصلاحات ناتمام مانده؛ زيرا بنابر
نظريه تركيب اتحادى دو جزء تركيب نمىتوانند مستغنى از يكديگر باشند؛ لذا فرض
جوهريت اجزاى تركيب اتحادى فرضى نادرست است.