نام کتاب : تاثير فمينيسم بر دختران در غرب نویسنده : لوى، آريل جلد : 1 صفحه : 45
مىكنند، اغلب محصولات و لباسهايى را
مىخرند كه طورى طراحى شدهاند كه آنها را از لحاظ فيزيكى جذاب نشان دهند و در
مورد نوع رفتارشان و اينكه شبيه به چه كسى باشند، اغلب شخصيتشان را به افراد مشهور
سكسى كه چشمانداز فرهنگيشان را تبليغ كرده و در عمل خودشان را جنسى مىكنند.
ناظران تيزبين نحوه اجراى فرآيندهاى اجتماعى، پيش بينى مىكنند كه دختران،
مزيتهاى اجتماعى، به عنوان مثال شهرت را، براى باور «ايجاد شدن ديدگاههاى جنسى»
افزايش خواهند داد و از طرد شدن توسط اجتماع، در صورت اينگونه عمل نكردن واهمه
دارند.
در طى سه دهه گذشته، توجه زياد به جذابيت ظاهرى، پديده جديدى نيست.
آنجر[1] (1970)،
اين بحث را مطرح نمود كه زيبايى جسمى مىتواند براى دختران تبديل به قدرت شود. اما
تعريف جذابيت با توجه به ذائقه جامعه تفاوت مىكند. در حالى كه فرهنگ گذشته،
احتمالًا «زندگى خانگى» را معادل با جذابيت در زنان مىدانسته، فرهنگ امروز، سكسى
بودن را معادل با جذابيت مىداند. علاوه بر اين، شواهدى وجود دارد كه ظاهر فيزيكى،
هميشه شايعترين و عمدهترين دليل موفقيت اجتماعى دختران نبوده است. برامبرگ[2] (1977)، خاطرات روزانه دختران جوان
در ايالات متحده آمريكا را در طى صد سال گذشته بررسى كرد تا كشف كند كه آنها عامل
«رشد و پيشرفت خود» را چه چيزى مىدانند. در حالىكه دختران دوران قديمتر، بر
افزايش تحصيلات و مؤدب و باشخصيت بودن تمركز داشتند، دختران 20 سال گذشته كه
برامبرگ[3] بررسى
كرده، تغيير دادن بدنشان و بهبود ظاهر بدنشان را به عنوان نقطه تمركز پيشرفت خود
توصيف نمودهاند.
هنگامى كه دختران درمورد خودشان، اكثراً و يا منحصراً به صورت جنسى
فكر كنند و زمانى كه سكسى بودن خود را معادل با استانداردهاى جذابيت فيزيكى
بدانند، خود را جنسى مىكنند. همچنين آنها وقتى در مورد خود بصورت يك كالا يا شىء
مىانديشند نيز، خود را جنسى مىكنند. محققان روانشناس (فردريكسون[4] و رابرتس[5]
(1997)، مك كينلى[6] و هايد[7] (1996))، خود شىءبينى را يك
فرآيند كليدى مىدانند كه به وسيله آن،