كرد. حالا پس از گذشت يك ماه از تغيير ايجاد شده، زندگى خود را ارزيابى كنيد. آيا اكنون احساس رضايت بيشترى نمى‌كنيد؟ آيا خوشبخت‌تر نيستيد؟ آيا زندگى‌برايتان معنى‌دارتر نشده؟

تغيير خانوادگى‌

گام ديگر ايجاد تغيير در روندى است كه موجب مى‌شود فرزندان‌مان هويتى مصرف‌گرا پيدا كنند. همانطور كه كودكان آموزش مى‌بينند تا اخلاقى شايسته داشته باشند، مانند دختران و پسران خوب رفتار كنند، پرخاشگر نباشند، همانطور هم ياد مى‌گيرند كه به خواسته‌هاى مادى‌شان ارزش دهند و خودشان را مزد بگير و مصرف كننده بدانند. يك جامعه مصرف‌گراى سرمايه‌دارى براى بقاى خود، نيازمند كارگرانى است كه محصولات پرفروش را توليد كنند تا همان كارگران بتوانند پولى بدست آورند تا آنچه كارگران ديگر توليد مى‌كنند، خريدارى كنند. بنابراين مى‌بينيم كه جامعه طورى طراحى مى‌شود كه گرايش‌هاى مادى را در ذهن فرزندان ما جايگزين كند و اگر نسل آينده باز هم به مالكيت، قيافه و شهرت اهميت دهد، نظام اقتصادى و فرهنگى‌مان فرو خواهد ريخت.

جامعه براى آموزش كودكان از ابزارهاى متفاوتى مانند سيستم آموزش و پرورش، رفتارهاى والدين، رسانه‌هاى جمعى و اينترنت استفاده مى‌كند. بنابراين هرچه دنيا مادى‌گراتر شود، فرزندان ما نيز بيشتر گرايش‌هاى مادى‌پيدا مى‌كنند. والدين چگونه مى‌توانند جلوى اين جريان را بگيرند؟

به ياد داشته باشيد كه «بچه‌ها هر آنچه ببينند انجام مى‌دهند.»

همانطور كه بيان كرديم وقتى والدين رفتارهاى ناشى از گرايش‌هاى مادى را دارا هستند، فرزندانشان هم از همان الگوها تقليد مى‌كنند. وقتى پدر و مادر تمام وقت و تلاش خود را صرف به دست آوردن پول و رسيدن به موقعيت‌هاى اجتماعى مى‌كنند و كمتر مى‌توانند در كنار خانواده و فرزندانشان باشند، فرزندانشان هم به اين باور مى‌رسند كه اهداف مادى در زندگى بر روابط خانوادگى ارجحيت دارند.

در جايگاه پدر و مادر بايد كمى تعمق كرده و متوجه باشيم كه به عنوان يك عامل سازنده فرهنگ مادى‌گرايانه چه مى‌كنيم؟ و اگر واقعاً از نتايج آن ناراضى هستيم، خود را تغيير دهيم.

فعاليت‌هاى فرزندان را تغيير دهيم.

همان اندازه كه اجتناب از پيام‌هاى مادى‌گرايانه براى خود ما مهم است، به همان اندازه دور ساختن كودكان از اين پيام‌ها نيز ضرورى و با اهميت است. نتايج حاصل از تحقيقات نشان مى‌دهد كه تلويزيون مهم‌ترين منبع تبليغات‌