نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 101
پوشش ده، و به محافظت نمودن كافى خودت، مرا
حفظ كن. بدرستى كه تو عالم و قادرى مر آنچه را كه خواهى، و دوست دارى كسى را كه مر
تو را دوست داشته است.
و يارىكنندهاى كسى را كه به پناه تو آمده است و مددكار كسى هستى كه
از تو طلب يارى نموده است. و كافى هستى براى كسى كه بتو اكتفا نموده و تو
غلبهكنندهاى هستى كه از آنچه مىخواهد بازداشته نمىشود، و نيست هيچ توانايى مگر
به خدا و مرا او بس است، بر او اعتماد نمودهام و او پروردگار عرش بزرگ است.
ب: و آن حضرت اين دعا را در قنوت خود خواندند:
اى آرامگاه هر ترسنده و اى ملجأ و پناه هر اندوهناك پشيمان و اى سپر
هر پناه آورنده، و اى فريادرس هر زنهار طلب نماينده نااميد است كسى كه تكيه نموده
است به غير تو و زيانمند شده است كسى كه پناه برده به سوى غير تو و خوار گشته است
كسى كه عزّت جسته است به غير تو، و بىچيز (محتاج تو) گشته كسى كه بىنياز مىكند
از تو، به سوى تو است خداوندا گريزگاه، و خداوندا حاجت از تو است، خداوندا به
تحقيق كه مىدانى قصد پنهان مرا هنگام راز گفتن من به تو و مىدانى حقيقت پنهان در
خاطر مرا هنگام خواندن من ترا و مىدانى راستى نيّت خالص مرا در پناه آوردن به سوى
تو، پس به فريادرس مرا[1] وقتى كه
جزع نمايم به سوى تو و خوار و بيمددكار مگردان مرا هر گاه كه اعتماد نمايم بر تو و
پيشى نماى مرا به كارگزارى تو و برطرف مكن از من ملايمت شفقت خود را و فروگير
ستمكننده مرا در اين ساعت در اين ساعت گرفتن شخص غلبهكننده بسيار قادر بر او كه
از بيخ برنده باشد قدم او را،[2] قطعكننده
باشد پايه او را، سرازيركننده باشد ستون او را، هلاككننده باشد او را، هلاك
نماينده باشد بر او، خداوندا تعجيل نماى او را به عذاب پيش از آزار رسانيدن به من
و پيشىگير او را به كفايت نمودن مرا از مكر او و از شرّ او و از ناخوشى او و از
اشاره به چشم بد او و از بدى قصد او و اعتقاد او. خداوندا بدرستى كه من به سوى تو
بازگذاشتم امر خود را و به تو پناه گرفتم از او و از هر كسى كه قصد نمايد مرا به
ناخوشى خود و در كمين باشد مرا به آزار رسانيدن خود و ظاهر سازد از براى من عداوت
پنهان خود را [به شمشير خود را][3] و سعى
نمايد در رسانيدن
[1] -جوهرى گفته كه« فزعت إليه فأفزعني» يعنى پناه بردم
به سوى او و جزع نمودم پس به فرياد من رسيد.
[2] -شأفة در اصل قرحهاى است كه در اصل قدم بيرون
مىآيد و محتاج به داغ نمودن است. و در ميان عربان مثل است كه مىگويند:« استأصل
اللَّه شأفته» يعنى برطرف كند خداى تعالى او را همچنان كه برطرف مىشود شأفة به
سبب داغ كردن، و در اين مقام مراد از شأفة محلّ او است كه عبارت از قدم باشد،
چنانچه ترجمه به آن شده است. و اللَّه يعلم
[3] -و در بعضى از نسخهها« بظباته» است، يعنى و شمشير
خود را براى من برهنه نمايد. و اللَّه يعلم
نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 101