نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 102
ضرر بر من به حيلههاى خود خداوندا
حيلهنماى با دشمن[1] از جهت
انتفاع من و حيله مكن بر من و مكر نماى به دشمن از براى انتفاع من و مكر منماى به
من و بنماى به من كشنده مرا از هر دشمنى يا محيلى و ضرر نمىرساند به من ضرر
رسانندهاى در حالى كه تو مولائى از براى من و غالب نمىشود غلبهكنندهاى در حالى
كه تو اعانتكنندهاى مرا[2] و جارى
نمىشود بر من بدى در حالى كه تو حمايتكننده من هستى خداوندا به تو طلب محافظت
نمودهام[3] و به تو
چنگ در زدهام و بر تو اعتماد كردهام و نيست توانائى از براى من و نيست حركتى مگر
به تو.
6- قنوتهاى حضرت امام موسى بن جعفر 8
الف:
اى پناه هر ترسنده، و آرامگاه هر ترسناك، و اى محل طمع هر
طمعكنندهاى، و پناه هر ذليل و خوار، اى فريادرس هر ستم رسيده حيران و منزل هر
سرگردان و اى سيرابكننده هر تشنهاى، و سيركننده هر گرسنهاى [هر گرسنهاى]، و
پوشاننده هر برهنهاى، و اى حاضر در هر جايى بدون رسيدن به تو،[4]
و نه ديده شدن تو و نه از مطلع شدن بر صفت تو[5]
و نه بر اسرار پنهان تو عاجزند[6] فهمها و
گمراهند وهمها از مطّلع شدن بر صفت جنبندهاى[7]
[ذات شخص او] از حشرات چه جاى از اطلاع يافتن بر جسمهاى آسمانى بزرگ از آنچه خلق
نمودهاى تو او را پرده حجابى از براى بزرگى تو، و كجاست احدى كه تواند داخل شدن و
رسيدن به سوى
[1] -حيله و مكر نمودن خداى تعالى با بندگان و عاصيان
عبارت از جزا دادن خداى تعالى حيله و مكر عاصيان و كافران را است چنان كه در قرآن
وارد شده كه:« وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ» يعنى كفار مكر و حيله نمودند
با خداى تعالى و مكر نمود جناب اقدس الهى با ايشان، يعنى ايشان را جزا داد و با
ايشان كارى را به جاى آورد كه با جماعت مكاران و حيلهوران مىكنند. و اللَّه يعلم
[2] -عضد در اصل به معنى بازو است و چون شخصى كه اعانت
مىنمايد اكثر آن است كه به بازوى خود اعانت مىكند چه قوّت در بازو بيشتر
مىباشد، لهذا بازو را عاريه آوردهاند از براى اعانت نمودن. و اللَّه يعلم
[3] -اصل درع به معنى زره است، يعنى تو را زره خود
مىگردانم، يعنى همچنان كه زره از طعنهاى دشمن محافظت مىنمايد، تو نيز مرا از
ضرر او محافظت نماى. و اللَّه يعلم
[4] -يعنى بدون آنكه كسى ترا ادراك كند و بتواند ترا
ببيند. و اللَّه يعلم
[5] -يعنى از غير آن كه مطلع شود احدى بر اوصاف و بر
اسرار و باطن امور پنهان تو، يعنى كسى نمىتواند كنه ترا و صفات ترا و امرهاى
پنهانى و مصلحتهاى مخفيّه ترا بشناسد. و اللَّه يعلم
[6] -حاصل معنى آنكه همه فهمها و عقلها عاجزند از
رسيدن و مطّلع شدن بر چگونگى صفات و حكمتهائى كه خداى تعالى در حشرات خلق نموده
با وجود كوچكى و حقارت آنها از سائر حيوانات. مثلا آن صفاتى را نمىتوان دانست كه
در مورچه از قوّت شامه و باصره و شعور و سائر صفات او خلق شده، چه جاى آنكه توان
اطلاع يافتن بر چگونگى صفات و حكمتهائى كه در خلق آسمانها و آفتاب و ماه و سائر
ستارهها است، كه همه حاجب و مانعند از اطلاع يافتن بر چيزهائى كه از آثار عظمت
جناب اقدس الهى در عرش و كرسى و لوح محفوظ است، پس به طريق اولى لازم آيد كه نتوان
رسيدن و اطلاع يافتن بر چگونگى صفات و كنه ذات كسى كه كمال مباينت و جدائى ميان او
و ميان همه مخلوقات باشد يعنى جناب احديت، و كجا است شخصى كه تواند رسيدن به چيزى
كه به او كسى رسيده نمىشود و بر چگونگى او احدى مطّلع نمىگردد. و اللَّه يعلم
[7] -يعنى از جانورى كه از ذات آن شخص بهم رسيده است.
نام کتاب : ترجمه مهج الدعوات و منهج العبادات سيد بن طاووس نویسنده : طبسي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 102