ثروتمندان باشد يا تهيدستان: «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى
أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ
فَقِيراً».[1]
و چه بيرون از جماعت باشد و يا داخل آن: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ
قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ
الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ* بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ
اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»[2]،
بر دوستان باشد يا دشمنان: «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ
شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»[3].
بلكه حتّى در حالتى كه نصّ و عبارت تشريع به لفظ عام و فراگير
نمىباشد و حتّى اگر به مناسبت موقعيّت فردى نازل شده باشد، باز هم از جهت مبدأ
قابليّت براى همگانى بودن را دارد، به اين معنا كه ممكن است بر تمام حالات مشابه و
همسان دلالت كند، از اين قبيل است سخن پيامبر 6 كه
فرمود: «من با زنان مصافحه نمىكنم، در حقيقت هر گفته من به صد زن همچون گفتارم
به يك زن است.»[4]
جمهور علماى عامّه بر اين عقيدهاند كه حكم واحد درباره يك فرد بر
همگان تطبيقشدنى است، در صورتى كه قياس به حدّى روشن باشد كه نزديكى و يكسانى را
تداعى كند. به اين معنا
[1] - نساء( 4) آيه 135:« كاملا به عدالت قيام كنيد و
فقط به خاطر خدا شهادت بحق دهيد، اگرچه به زيان شخص شما يا پدر و مادر و يا
نزديكان باشد، ثروتمند يا فقير باشند.»
[2] - آل عمران( 3) آيات 75- 76:« اين به خاطر آن است
كه آنها مىگويند ما در برابر امّيّين( غير اهل كتاب) مسئول نيستيم. آنان به خدا
دروغ مىبندند، درحالىكه مىدانند. آرى كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى
پيشه نمايد( خدا او را دوست دارد، زيرا) خداوند پرهيزگاران را دوست مىدارد.»
[3] - مائده( 5) آيه 8:« نبايد كينهها و عداوتهاى
قومى و تصفيه حسابهاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق ديگران
گردد، زيرا عدالت از همه اينها بالاتر است، از خدا بترسيد، زيرا خداوند از تمام
اعمال شما آگاه است.»
[4] - موطاء مالك: 2/ 982، حديث 1775 و در روايتى آمده
است:« همانند گفتهام به يك زن است».
ر. ك: تفسير قرطبى: 28/ 79؛ رسائل
محقّق كركى: 1/ 143؛ تفسير ابن كثير: 4/ 353؛ صحيح ابن حبّان: 10/ 417، حديث 4553؛
موارد الظّمئآن: 1/ 34، حديث 14، مجمع الزّوائد: 6/ 39، سنن كبرى بيهقى: 8/ 148؛
سنن دار قطنى: 4/ 146، حديث 14 و 16؛ سنن كبرى: 4/ 429، حديث 7804؛ سنن ابن ماجه:
2/ 959، حديث 2874؛ المصنّف عبد الرّزاقّ: 6/ 8، حديث 9831؛ مسند احمد: 6/ 357،
حديث 27053؛ المعجم الكبير: 24/ 163، حديث 417؛ الفردوس بمأثور الخطاب: