responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 245

گريه پيامبر 6 در شهادت جعفر طيار

وقتى جعفر بن ابى طالب در جنگ موته به شهادت رسيد پيامبر 6 به خانه جعفر بن ابى طالب رفت و به اسماء بنت عميس (همسر جعفر) فرمود: عبد اللّه (فرزند جعفر) را به نزد من بياوريد، عبد اللّه را به نزد حضرت بردند.

آن حضرت عبد اللّه را در آغوش گرفت و دست به سرش مى‌كشيد و او را مى‌بوييد و اشك از ديدگان مباركش جارى شد. اسماء بنت عميس (مادر عبد اللّه) به حضرت عرض كرد: چنان دست بر سر فرزندم مى‌كشى كه گويا يتيم است، مثل اين كه پدرش در جنگ شهيد شده است! حضرت فرمود: بلى امروز پدرش به شهادت رسيده است.

عبد اللّه بن جعفر گفت: من به ياد دارم هنگامى كه رسول خدا 6 به مادرم خبر شهادت پدرم را داد، من به حضرت نگاه مى‌كردم.

حضرت به سر من و برادرم دست مى‌كشيد و اشك از ديدگان مباركش سرازير بود و قطرات آن به ريش حضرت مى‌ريخت. سپس فرمود:

خدايا! جعفر به سوى بهترين ثواب شتافت و تو نيز در ذريه او بهترين جانشين قرار ده. سپس رو كرد به مادرم و فرمود: اى اسماء! آيا دلت مى‌خواهد به تو بشارت بدهم؟ اسماء عرض كرد: بلى پدر و مادرم به فدايت يا رسول اللَّه. حضرت فرمود: خداوند عز و جل براى جعفر دو بال عنايت فرمود كه با آن دو بال در بهشت پرواز مى‌كند.[1]


[1] - وقتى پيغمبر 6 جعفر طيار را به فرماندهى سه هزار سرباز رزمى به جنگ قيصر روم در سرزمين موته فرستاد فرمود: اگر جعفر طورى شد زيد بن حارثه فرمانده لشكر را به عهده گيرد و اگر او هم كشته شد مسلمانان به اختيار خود كسى را به فرماندهى لشكر انتخاب كنند. وقتى به ميدان معركه رسيدند ديدند كه قيصر حدود صد هزار نفر بسيج كرده است مسلمانان كه عاشق شهادت بودند از كثرت لشكر كفار هيچ گونه تزلزلى به خود راه نداده و آماده نبرد شدند وقتى هر دو لشكر مقابل هم قرار گرفتند حضرت جعفر از پيش صف لشكر بيرون آمد و گفت اى مردم! از اسبها پياده شويد و پياده برزميد. اين سخن را براى اين گفت كه همه لشكر پياده شوند و نتوانند فرار كنند. خودش پياده شد و اسبش را پى كرد و به دشمن حمله برد و كافران گروه گروه بر او حمله كردند و اول دست راست جعفر را جدا كردند علم را به دست چپ گرفت، دست چپش را نيز قطع كردند، پرچم را با دو بازوى خود نگاه داشت تا اين كه شهيدش كردند. پرچم را زيد بن حارثه گرفت، او هم در مقاتله شهيد شد و بعد پرچم را عبد اللّه رواحه گرفت و او هم به شهادت رسيد. همان روزى كه اين فرماندهان در موته شهيد شدند پيامبر 6 خبر شهادتشان را به مسلمانان داد.« تلخيص از منتهى الامال»

نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 245
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست