responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 170

عمه‌ات تذكر دهيد. صفيه گفت: حمزه را چه شده است؟ حضرت على 7 و زبير از باب توريه گفتند: ما نمى‌دانيم. صفيه رفت نزد پيامبر 6 حضرت فرمود: من مى‌ترسم بر عقل صفيه از شدت ناراحتى بر حمزه صدمه‌اى وارد شود. حضرت دستش را بر سينه صفيه گذاشت و براى او دعا فرمود: صفيه گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌ و گريه كرد.

سپس حضرت رسول 6 كنار نعش مثله شده حمزه ايستاد، وقتى وضع دلخراش جسد عمويش حمزه را مشاهده كرد از شدت تاثر و ناراحتى گفت: اگر نه آن بود كه زنان عبد المطلب اندوهناك مى‌شدند او را به همين حالت مى‌گذاشتم كه درندگان صحرا و مرغان هوا گوشت او را بخورند تا روز قيامت از شكم آنها محشور شود زيرا كه مصيبت هر چه عظيم‌تر باشد ثوابش بزرگ‌تر است.

7- سخن مادر داغديده‌اى در شهادت فرزندش‌

جوانى از انصار به نام «خلاد» در غزوه بنى قريظه شهيد شد.

مادرش در شهادت فرزندش خوشحالى مى‌كرد. مردم به او اعتراض كردند كه چرا در شهادت فرزندت رسم ماتم برپا نمى‌كنى؟ مادر گفت: من به مصيبت فرزندم گرفتار شدم ولى دلم نمى‌خواهد كه دوستان او را ناراحت كنم. پيغمبر 6 براى فرزند او دعا كرد و به او فرمود: كه دو پاداش دارد زيرا اهل كتاب او را شهيد كردند.

نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 170
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست