نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 169
6- حكايت صبر صفيه در شهادت برادرش حمزه
سيد شهداى احد
در روايت است كه صفيه دختر عبد المطلب به احد رفته تا جسد مثله شده
برادرش حمزه را ببيند. پيامبر 6 به زبير (پسر صفيه) فرمود:
برو مادرت را برگردان كه وضع دلخراش جسد مثله شده يعنى گوش و دماغ بريده و شكم
پاره شده برادرش حمزه را نبيند.
زبير رفت و به مادرش گفت: اى مادر! پيامبر خدا 6 فرمود:
برگرد! صفيه گفت: شنيدهام كه برادرم را مثله كردهاند او در راه
خداوند عز و جل راضى بود كه به چنين وضعى شهيد شود چرا من راضى نباشم؟ من هم اين
مصيبت را به حساب خدا مىگذارم و براى خدا صبر مىكنم. وقتى زبير آمد خدمت پيامبر
6 و گفته مادرش را به حضرت خبر داد پيامبر 6 فرمود: مانعش نشويد تا او برود سر نعش برادرش. آنگاه به صفيه اجازه دادند
كنار نعش برادر برود. صفيه رفت به جنازه برادر نگاه كرد و بر او نماز خواند و
استرجاع نمود يعنى گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ
راجِعُونَ. و براى برادر شهيدش طلب مغفرت كرد.
در روايت ديگر از ابن عباس نقل شده است كه چون حمزه رضوان اللَّه
عليه در جنگ احد شهيد شد صفيه (خواهر حمزه) آمد كه وضع نعش برادر خود را ببيند اما
خبر نداشت كه برادرش را بعد از شهادت مثله كردهاند.
صفيه به حضرت على 7 و زبير برخورد كرد. حضرت على 7 به زبير فرمود: به مادرت تذكر و دلدارى بده زبير عرض كرد شما به
نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 169