نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 141
1- حكايت ابن مسعود و سه فرزند عزيزش
أبو الاحوص مىگويد: ما روزى به اتفاق دوستان به منزل ابن مسعود
رفتيم و ديديم كه سه كودك زيبا مانند سكه طلا نزد اويند، ما از زيبايى آنها به
تعجب درآمديم. ابن مسعود گفت: مثل اين كه شما به زيبايى فرزندانم غبطه مىبريد؟[1] گفتيم: آرى، به خدا قسم هر مسلمانى
بر چنين فرزندانى غبطه مىبرد و آرزو مىكند كه خداوند همانند اينها نصيبش فرمايد.
ابن مسعود سرش را به طرف سقف كوتاه خانه كه پرندهاى در آن لانه و
تخمگذارى كرده بود بلند كرد و گفت: قسم به آن كسى كه جانم در دست قدرت اوست اگر
گرد و غبار قبر اين سه كودك را از دست خود بتكانم (كنايه از اين كه اين سه فرزند
بميرند) بهتر است نزد من از اين كه لانه اين پرنده از سقف بيفتد و تخم آن بشكند.
يعنى ابن مسعود بسيار مشتاق ثواب داغ فرزندان بود و مىخواست كه آنها
بميرند و او از ثواب داغ آنها برخوردار گردد.
2- حكايت ديگر از ابن مسعود و اشتياق او به داغ فرزند
روزى عبد اللّه بن مسعود رضي اللَّه عنه در مسجد در حالى كه دو زانو
نشسته بود مشغول تعليم قرائت قرآن بود ناگهان زن ابن مسعود، فرزند
[1] - فرق حسد و غبطه اين است كه: حسد آرزوى زوال نعمت
از برادر مسلمان خود است ولى غبطه آرزوى زوال نعمت نيست بلكه مثل آن را آرزو كردن
است حسد مذموم است ولى غبطه در نعمتهاى دنيوى جايز و در نعمتهاى اخروى مطلوب است.
نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 141