نام کتاب : احوال و آثار مير سيد على همدانى (با شش رساله از وي) نویسنده : رياض، محمد جلد : 1 صفحه : 250
مهمى چنين و چنان در پيش دارم كه جماعتى
مانع مىشوند، اكنون بفتوى مىپرسم- شريعت چه دستورى مىدهد؟ شايد كرد يا نه؟ اگر
آن كارها و مهمات، صلاح و پسنديده بود، فتوى بنويسند وگرنه گويند كه نشايد- پس
معلوم شد كه فتوى كار پسنديده است زيرا كه چون مفتى فتوى نوشت، هيچكس اعراض نتواند
كرد. لا جرم فتوى و فتوت را معنى يكى است، و آنكس كه اهل فتوت است، بايد كه همچنان
پسنديده بود، با عدل و انصاف و داد».
همين مصنف در جايى ديگر مىنويسد
«صاحب فتوت پيوسته دست بسخاوت و مروت و ايثار گشاده دارد، بقدر دسترس او، و تكلف
نكند و هيچ چيز دريغ ندارد و مادام سفره گشاده دارد برعادت خانقاه، و فتوت خانه هم
بر مثال خانقاه است زيرا كه صاحب فتوت بدست كسب مىكند ... و بنا كننده خانقاه است
... و هر آينده و شونده بايد كه از آنجا نصيب يابد و فايده برگيرد و از طعام و
شراب و كسوت و پا- افزار و نفقت و علم و حلم و حكمت و معرفت و على هذا ... بايد كه
بقليل و كثير بقدر وسعه طاقت از آنچه دسترس باشد، نصيبهاى بخلق خدا برساند.»[1]
در تحفة الاخوان تأليف عبد الرزاق كاشانى (م 736 ه) نيز زير عنوان
«در بيان حقيقت فتوت» مىخوانيم:
«فتوت عبارت است از ظهور نور فطرت و استيلاء آن بر ظلمت نشأت تا
تمامت فضايل در نفس ظاهر شود و رذايل منتفى گردد چه فطرت انسانى هرگاه كه از آفات
و عوارض صفات و دواعى نفسانى سلامت يابد، و از حجب غواشى طبيعى و قيود علايق
جسمانى رهايى پذيرد، صافى و منور گردد و مستعد و مشتاق كمال شود و از مقاصد دنى و
مطالب خسيس استنكاف نمايد و ازرذايل اوصاف و ذمايم اخلاق، اعراض لازم شمرد و از حصار
حطام دنيوى و ملابس قواى غضبى و شهوتى، كناره گيرد و بهمت عالى از امور فانى ترقى