responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احوال و آثار مير سيد على همدانى (با شش رساله از وي) نویسنده : رياض، محمد    جلد : 1  صفحه : 251

كند و سوى معالى و مكارم متوجه شود و بر اظهار آنچه در طبع اوست از فضايل و كمالات، حريص و مشعوف گردد».

در همين مأخذ آمده است:

«اصل و عمده در اكتساب فتوت، اجتناب از رذايل است چه تروك برنفس، آسان‌تر از اعمال باشد، و چون نفس از ترك رذيلت زكا يافت، دل از كدورت صفا پذيرفت و فضايل بى‌مؤنت تكلف و تحمل حاصل گشت. قال اللّه تعالى: فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‌ وَ اتَّقى‌ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‌ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌».[1]

بخش فتوت در نفايس الفنون فى عرايس العيون تأليف شمس الدين محمد آملى (متوفى 753 ه) بيشتر مأخوذ از تحفة الاخوان كاشانى است و البته بعضى مطالب تازه هم در آن يافت مى‌شود. در بيان موضوع فتوت مى‌نويسد:

«عبارت است از معرفت كيفيت ظهور نور فطرت انسانى و استيلاء آن بر ظلمت نفسانى تا فضايل خلايق با سرها ملكه آنان گردد و رذايل بكلى منتفى گردد ... فتى از روى لغت جوان است و از روى معنى آنكه بكمال فطرت و انتهاى آنچه كمال اوست، رسيده باشد بنابر آنكه بنده تا هوى و طبيعت برو غالب بود، و كدورت بشريت درو ظاهر، بمثابت صبى بود و چون از آن مقام ترقى كند و فطرت او از آفات و امراض نفسانى و رذايل و صفات شيطانى سلامت يابد، بمثابت فتى بود چه قوة معنى انسان درو بكمال رسيده، و فضايل بالفعل حاصل گشته چنانكه جوان را قوتهاى صورى و كمالات بدنى حاصل باشد- جوانمرد را صاحب دل خوانند زيرا فطرت انسانى چون بكمال رسد، آن را دل خوانند و از اينجا خداوند فرمود كه: إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ.»[2]

ابن المعمار حنبلى (م 642 ه) نيز مى‌نويسد:

«فتوت خصلتى از خصال دين مى‌باشد».[3]»


[1] - سورة 92 آية 8 تا 6 ر. ك: تحفة الاخوان چاپ تهران، ص 59.

[2] - سورة 37 آية 84 كه درباره حضرت ابراهيم است.

[3] - كتاب الفتوة ابن المعمار: ترجمه، ص 139.

نام کتاب : احوال و آثار مير سيد على همدانى (با شش رساله از وي) نویسنده : رياض، محمد    جلد : 1  صفحه : 251
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست