نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 920
پيش بينى
خسوف و كسوف و امثال آن مانعى ندارد و بايد باشد چنانكه با «الّا ما يهتدى...»
استثناء فرمود
كوب
كوبه:
نرد يا طبل كوچك،
در اقرب
الموارد گويد: «الكوبة بالضّم: النرد فى كلام اهل اليمن و قيل الشطرنج... و الطبل
الصغير»
ابن اثير
در «نهايه» گويد: «هى النرد و قيل الطبل و قيل البربط»
در فرهنگ
معين گويد: نرد نوعى بازى است كه به وسيله دو طاس و سى مهره بر روى تخته يا صفحه
مقوّائى انجام مىشود، آن فقط يك بار در «نهج» آمده است كه درباره وقت استجابت دعا
فرموده: «او صاحب كوبة» حكمت 104 كه در «شرط»
مشروحا گذشت
كود
كاد از
افعال مقاربه و به معنى نزديكى است: «كاد يفعل» يعنى نزديك است بكند. و آن بارها
در «نهج» آمده است، در حكمت 474 فرموده «ما المجاهد
الشهيد فى سبيل الله باعظم اجرا ممّن قدر فعّف لكاد العفيف ان يكون ملكا من
الملائكة»
كور
(مثل
نور) جهاز شتر. آن فقط يك بار در «نهج» آمده است كه در تمثّل به شعر «اعشى» فرمود:
«شتّان ما يومى على كورها و يوم حيّان اخى جابر»
خ 3 48
كه در «جبر- جابر» مشروحا گذشت
كوفه
همان شهر
معروف عراق است كه در زمان عمر بن الخطاب ساخته شده و امام صلوات الله عليه بعد از
برگشتن از بصره به طور ناچارى آنرا پايتخت قرار داد و در همانجا شهيد گرديد اين
كلمه پنج بار به لفظ «كوفه» و دو بار به لفظ «كوفان» در «نهج» آمده است.
آنگاه كه
يمن از طرف بسر بن ارطاة اشغال شد و دو حاكم آن عبيد الله بن عباس و سعيد بن نمران
به كوفه آمدند، در ملامت يارانش كه از جنگ تساهل مىكردند فرمود: «ما هى الّا الكوفة اقبضها و ابسطها ان لم تكونى الّا انت
تهبّ اعاصيرك فقّبحك الله» خ 25 66 «اعاصير» گردبادها. منظور فتنهها و
اختلافات كوفه است، يعنى جز كوفه چيزى در دستم نمانده كه آنرا باز مىكنم و
مىبندم
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 920