نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 883
خنده
مىكند
قوت
مقدارى
از روزيى كه انسان نگاه دارد، به قولى آنچه خورده مىشود تا بدن را حفظ كند، جمع
آن اقوات است «اقتيات» قوت اخذ كردن. درباره مؤمن فرموده است: «و انّما ينظر المؤمن الى الدنيا بعين الاعتبار و يقتات منها
ببطن الاضطرار» حكمت 367، مؤمن به دنيا با چشم اعتبار مىنگرد و از آن به
قدر ضرورت بطن قوت اخذ مىكند، و نيز فرمايد: «يا بن
آدم ما كسبت فوق قوتك فانت فيه خازن لغيرك» حكمت 192، «اقوات الفقراء» حكمت 328 در «فقر- فقراء» گذشت
قود
به دنبال
كشيدن چنانكه «سوق» به معنى راندن است در لغت آمده:
«قاد
الدابّة: نقيض ساقها»
انقياد
به معنى اطاعت كردن در واقع كشيده شدن به دنبال ديگرى است، همچنين است مشتقات ديگر
آن، از اين ماده موارد زيادى در «نهج» آمده است، چنانكه فرموده: «البخل جامع لمساوىء العيوب و هو زمام يقاد به الى كلّ سوء»
حكمت 378، بخل جامع همه عيوب است و آن افسارى است كه انسان با آن به طرف هربدى
كشيده مىشود.
و در جاى
ديگر فرموده: «و اقرب بقوم من الجهل بالله قائدهم
معاوية و مؤدّبهم ابن النابغة» خ 180 259 چه نزديك است به جهل به خدا قومى
كه پيشواى (و به دنبال كشنده آنها) معاويه و معلمّشان پسر زن زناكار (عمرو بن عاص)
است درباره شكايت از ياران خود فرموده: «و انّنى اليوم
لاشكو حيف رعيّتى كانّنى المقود و هم القادة او الموزوع و هم الوزعة» حكمت
261 520 و من امروز از ظلم رعيّت خود شكايت مىكنم گوئى آنها پيشوا هستند و من
تابع و آنها حاكمند و من محكوم
قوس
كمان. كه
با آن تيراندازى مىكنند و آن فقط دو بار در «نهج» آمده است، در مقام موعظه
فرموده: «انّ الدنيا دار فناء و عنآء و غير و عبر فمن
الفناء انّ الدهر موتر قوسه لا تخطىء سهامه» خ 114 170، دنيا خانه نيستى و
رنج و دگرگونى و عبرتهاست، به علت فانى بودن، كمان خود را به زه كرده و تيرهايش
خطا نمىكند.
درباره
سليمان 7 فرموده: «فلمّا استوفى طعمته و
استكمل مدّته رزمته قسّى الفناء بنبال الموت» خ 182 262 چون طعمه خود را
تمام كرد، و مدّتش را به
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 883