نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 878
قلى
(مثل
عقل) دشمنى شديد:
«قلاه
يقليه: و يقلوه: ابغضه و كره غاية الكراهة»
از اين
ماده فقط چهار مورد در «نهج» آمده است، در حكمت 434 فرموده: «اخبر تقله» يعنى شخص را امتحان كن تا دشمنش دارى.
«اخبر» فعل امر است از باب قتل يقتل و از مادّه اختبار و امتحان كردن است،
خلاصهاش آنكه اگر ظاهر شخص تو را خوش آمد، او را امتحان كن شايد باطنش طور ديگر
باشد كه او را دشمن دارى، مرحوم رضى فرمايد بعضى اين سخن را از كلام رسول خدا 6 دانستهاند، ولى از كلام على 7 است.
در حكمت
117 فرموده: «هلك فىّ اثنان: محبّ غال و مبغض قال»
درباره من دو نفر هلاك شد آنكه مرا دوست دارد و در دوستى غلوّ كرده بالاتر از بشرم
بداند و آنكه مرا دشمن دارد و در خ 180 و 202 نيز آمده است
قمؤ
قمائة:
ذلّت و خوارى. آن فقط يك بار در «نهج» آمده، درباره ترك جهاد فرموده است: «فمن تركه رغبة عنه البسه الله ثوب الذل و شمله البلاء و
ديّث بالصغار و القماءة» خ 27 69، هر كس جهاد را از روى اعراض ترك كند، خدا
لباس ذلّت را بر او مىپوشاند و ذليل مىشود با خوارى و ذلّت
قمح
گندم. آن
تنها يكبار در «نهج» هست، درباره زهد خويش فرموده: «و
لو شئت لاهتديت الى مصفّى هذا العسل و لباب هذا القمح... و لكن هيهات ان يغلبنى
هواى و يقودنى جشعى الى تخيّر الاطعمة» نامه 45 418، اگر مىخواستم به اين
عسل صاف، مغز اين گندم راه مىيافتم و ليكن هيهات كه هواى من و حرص من مرا به
اختيار طعامها وادارد
قمر
ماه،
مواردى از آن در «نهج» آمده است درباره علم خداوند فرموده است: «لا يخفى عليه من عباده شخوص لحظة و لا كرور لفظة... و لا
غسق ساج يتفيّأ عليه القمر المنير و تعقبه الشمس ذات النور» خ 163 232، به
خدا مخفى نمىماند خيره شدن چشمى و نه تكرار لفظى و نه شب آرامى كه ماه روشنى
دهنده بر آن سايه مىافكند و آفتاب نورانى آنرا تعقيب مىكند
محمد
عبده گويد: تعبير از نور ماه به «سايه افكندن» تشبيه لطيف و دقيق است.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 878