نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 869
درباره
خداوند تعالى فرموده است: «لا يعزب عنه عدد قطر الماء
و لا نجوم السماء» خ 178 256، قطر (مثل عطر) جمع قطره است به معنى باران
نيز آيد چنانكه در خ 192 «اقطار» اطراف، درباره خدا فرموده: «تعالى عمّا ينحله المحددّون من صفات الاقدار و نهايات
الاقطار» خ 163 233، برتر است خدا از آنچه محدود شمارندگان به او نسبت
مىدهند از صفات اشياء طول و عرضدار و بزرگ و كوچك، و آخرهاى اطراف اشياء، اقطار
الارض، اطراف آن است
قطران
در مجمع
البيان فرموده: قطران روغنى است سياه، بدبو، چسبنده كه آنرا بر شتر مىمالند»
در
اقرب
الموارد فرموده: بعضى آنرا «قطرآن» خواندهاند يعنى مس مدابى كه حرارتش به نهايت
درجه رسيده است
آن فقط
يك بار در «نهج» آمده است چنانكه در قران مجيد نيز يكبار آمده است، درباره اهل
عذاب فرمايد: «و امّا اهل المعصية فانزلهم شرّ دار...
و قرن النواصى بالاقدام و البسهم سرابيل القطران» خ 109 162، اهل عصيان را
به بدترين منزل نازل مىكند، موى پيشانى آنها را يا پيشانى آنها را با قدمهايشان
با هم مىكند، و پيراهنهاى قطران را «نعوذ بالله» به آنها مىپوشاند
قطّ
ظرف زمان
است به معنى ابدا و هيچگاه و در نفى آيد، گويند
«ما
فعلته قطّ» يعنى هيچ وقت و ابدا نكردهام
و آن شش
بار در «نهج» آمده است، و همه در نفى واقع شدهاند، به يارانش فرموده: «فو الله ما غزى قوم قطّ فى عقر دارهم الّا ذلّوا» خ
27 69 به خدا قسم هيچ قومى در كنار ديار خود مورد جنگ واقع نشدند مگر آنكه ذليل و
مغلوب گشتند و نيز فرمايد: «انّ الله لم يقصم جبّارى
دهر قطّ الّا بعد تمهيل و رخآء» خ 88 121 خداوند ستمگران روزگارى را
نكوبيده مگر بعد از مهلت دادن و رفاه دادن و نيز فرموده: «ما زنى غيور قطّ» حكمت 305 هيچ غيورى زنا نكرده يا نمىكند
قطع
بريدن.
اعمّ از آنكه محسوس باشد مانند بريدن درخت يا معقول مانند قطع رحم، راه رفتن را
«قطع الطريق» گويند موارد زيادى از آن در «نهج» آمده است
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 869