نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 848
بظنّ غير مصيب»
خ 192 287 يعنى به شما تير انداخته از مكان نزديك (درون شما) و گفته همهشان را
فريب خواهم داد، بطور انداختن و سخن گفتن درباره پنهان دور و با ظنّى غير مصيب، در
توجيه اين مطلب به شرح ابن ميثم رجوع فرمائيد. در بعضى نسخهها «ظن مصيب» آمده است
درباره
خلقت زمين فرموده: «كبس الارض على:... لجج بحار
زاخرة... تصطفق متقاذفات اثباجها» خ 91 131، جامد گردانيد زمين را بر روى
درياهاى پر شده كه ارتفاعات انداخته شده و رها شده آن در حركت و اضطراب بود
«متقاذفات» امواج بالا رفته، كه آب آنها را از خود بيرون انداخته است.
قذى
تراشه.
دانهگاه و خار و نحو آن، در
اقرب
الموارد گويد: قذى آنستكه در چشم و در شراب افتد، مانند كاه و غيره
از اين
ماده چهار مورد در «نهج» آمده است، درباره صبر خويش بر غصب خلافت فرموده: «فصبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى ارى تراثى نهبا»
خ 3 48 صبر كردم در حاليكه گوئى در چشمم تراشه و در گلويم استخوان مانده بود،
ميديدم كه ميراثم (خلافت) غارت مىشود.
در حكمت
213 فرموده: «اغض على القذى و الّا لم ترض ابدا»
و نيز فرموده: «و اغضيت على القذى...» خ 26 68
كه هر دو در «غضو» گذشت، درباره مردگان فرموده: «فلو
مثلّتهم بعقلك... لرأيت اشجان قلوب واقذاء
عيون، لهم فى كلّ فظاعة صفة حال لا تنتقل» خ 221 340، اگر اهل قبور را در
عقل خويش تصوّر كنى غمهاى قلبها خواهى ديد و خارهاى چشم، براى آنها در هر هولناكى
حالتى دائم هست
قرء
خواندن.
جمع كردن. در لغت آمده:
«قرء
الكتاب قرائة و قرانا: نطق بالمكتوب فيه»
و نيز
آمده:
«قرء
الشىء قرءا و قرانا: جمعه و ضمّ بعضه على بعض»
اصل كلمه
به معنى جمع كردن است، خواندن را از آن قرائت گويند كه قارء: كلمات و حروف را كنار
هم جمع مىكند،
راغب در
مفردات گويد: «القرائة ضمّ الحروف و الكلمات بعضها الى
بعض»
مواردى
از آن در «نهج» آمده است، چنانكه فرموده: «و من قرء
القرآن فمات فدخل النار فهو ممّن اتخذ آيات الله هزوا» حكمت 228 هر كه قرآن
خواند و بعد از
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 848