responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 844

بينى‌اش پاره مى‌كند، و اگر لگام را رها كند سوار را بر رو بياندازد در لغت آمده:

«تقحّم الفرس براكبه: القاه على وجهه»

در غريب 3 517 فرموده: «انّ للخصومة قحما» قحم (بر وزن هنر) جمع قحمه به معنى امر شاقّ و مهلكه است يعنى مشقّتها و مهلكه‌ها دارد و در «خصم» گذشت.

قدح

زدن. مثل زدن آهن بر سنگ براى بيرون آمدن آتش:

«قدح بالزند: رام الايراء به»

و نيز به معنى طعن، عيب گرفتن و تنقيص آيد.

«قدح فى عرضه او نسبه او عدالته قدحا: طعن فيه، عابه و تنقصّه»

«قدح» بر وزن شرف: كاسه و «قدح» (بر وزن جسر) تير قرعه و تير قمار است، مواردى از آن در «نهج» آمده است.

درباره خداى تعالى فرموده: «و سجدت له... الاشجار الناضرة و قدحت له من قضبانها النيران المضيئة» خ 133 191، يعنى درختان سرسبز و باطراوت به خدا سجده كرده و از شاخه‌هايش به او آتش روشن، برآورده است، «منظور» سائيدن دو درخت سبز به هم و آتش گرفتن آنهاست «قدحت الحميّة» خ 192 يعنى حميّت و تعصب آتش گرفته و شعله‌ور شد.

درباره قبول نكردن بعضى اسلام را فرموده: «لم يستضيئوا باضواء الحكمة و لم يقدحوا بزناد العلوم الثاقبة» خ 108 156 يعنى از انوار حكمت كسب نور نكرده و با چخماقهاى علوم نافذ آتش نيافروخته‌اند.

معاويه به آن حضرت نامه‌اى نوشت و در آن خود را از مسلمانان با سابقه و مشمول فضيلتها خواند، حضرت در جواب نوشت: «و ما للطلقاء و ابناء الطلقاء و التمييز بين المهاجرين الاوّلين و ترتيب درجاتهم... هيهات لقد حنّ قدح ليس منها و طفق يحكم فيها من عليه الحكم لها» نامه 28 386، «حقّ قدح ليس منها» يعنى صدا كرد تيرى كه از جنس تيرهاى ديگر نيست اگر در ميان تيرها يكى از جنس ديگر باشد صدايش با آنها متفاوت مى‌شود و آن مثلى است بر كسى كه به قومى افتخار مى‌كند در حاليكه از آنها نيست.

يعنى آزاد شده‌ها و فرزندان آزاد شده‌ها را چه رسد كه ميان مهاجران نخستين و مقامات آنها سخن گويند هرگز «آواز كرد تيرى كه از آنها نيست» و شروع كرده به‌

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 844
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست