نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 843
مقحطه:
سال قحطى، جمع آن محاقط است يعنى: خدايا قحطيها و تنگسالى و بىبارانى ما را به
ستوه آورده و پيشامدهاى سخت ناتوانمان كرده است.
قحف
ابو
قحافه، پدر ابو بكر است كه فقط يكبار در «نهج» يافته است، آنگاه كه مردم كارهاى
عثمان را بر وى عيب گرفته و مىخواستند قيام كنند، از حضرت خواستند كه عثمان را
نصيحت كند، امام 7 ضمن كلامى به او فرمود: «و
ما ابن ابى قحافه و لا ابن الخطّاب باولى بعمل الحقّ منك...» خ 164 234،
ابو قحافه از جمله مسلمانان است و اسم او عثمان بن عامر مىباشد او در سال هشتم در
فتح مكّه اسلام آورد و در محرّم سال چهاردهم هجرى از دنيا رفت گويند: ابو بكر بعد
از رسيدن به خلافت به او نوشت: مردم به علّت بزرگسال بودن در ميان صحابه، مرا به
خلافت رساندند. پدرش نوشت: در آن صورت لازم بود كه مرا به خلافت رسانند كه از تو
بزرگترم
قحم
اين ماده
به معنى وارد شدن و وارد كردن است ولى نه به طور معمولى، بلكه با رنج و سختى و
گاهى بدون فكر و تدبّر:
«قحم فى
الامر قحوما: رمى بنفسه فيه بلا روّية»
راغب
گويد: اقتحام قرار گرفتن در وسط سختى مخوف است
طبرسى
فرمايد: اقتحام وارد شدن به سختى است
مواردى
از آن در «نهج» آمده است.
به
معاويه مىنويسد: «فانّ نفسك قد اولجتك شرّا و اقحمتك
غيّا...» نامه 30 390 نفس امّارهات تو را به شرّ داخل كرده و به ضلالت
وارد نموده است، در حكمت 349 فرمايد: «و من اقتحم
اللجج غرق» هر كس بدون فكر به درياها وارد شود غرق گردد.
اقتحام
گاهى به معنى تحقير و احتقار آيد، نظير: «و ان صغّرته
النفوس و اقتحمته العيون» خ 216 334 هر چند نفوس او را كوچك شمارد و چشمها
حقير بيند
در خطبه
شقشقيّه عمر بن الخطاب را به مركب سركش تشبيه كرده و فرمايد: «و صاحبه كراكب الصعبة ان اشنق لها خرم و ان اسلس لها تقّحم»
خ 3 48، رفيق و همنشين او مانند كسى است كه به مركبى چموش سوار شده اگر
لگام را بكشد
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 843