نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1109
هور
سقوط و
انهدام:
«هار
البناء: انهدم و سقط»
«انهيار»:
انهدام. آن تنها دو بار در «نهج» بكار رفته، درباره زمان جاهليّت فرموده است: «عصى الرحمان و نصر الشيطان و خذل الايمان فانهارت دعائمه»
خ 2 46، در آن روزگار خدا مورد عصيان، و شيطان مورد نصرت قرار گرفته و ايمان مخذول
شده و اركانش ساقط و منهدم شده بود. «شفا جرف هار» خ 105 152 كنار نهر مشرف بسقوط.
هول
ترساندن
و ترسيدن از كاريكه نمىداند چه پيش مىآورد:
«هاله
الامر: افزعه»
-
«الهول: المخافة»
مواردى
از آن در «نهج» آمده است چنانكه فرموده: «و من هاله ما
بين يديه نكص على عقبية» حكمت 31 هر كس او را كاريكه در پيشرو دارد به هول
و فزع آورد، به عقب بر مىگردد. هائل: به فزع آورنده «قصيف
هائل» خ 109 فريادى رعب آور «اهاويل» هولها و رعبها، آن جمع الجمع است يعنى
جمع هول، اهوال و جمع اهوال اهاويل است: «اشهد ان لا
اله الّا الله... شهادة... ندخّرها لا هاويل ما يلقانا» خ 2 46
هوم
هامه: سر
هر شىء، جمع آن هام و هامات است در لغت آمده:
«الهامة:
رأس كلّ شىء، ج: هام و هامات»
آن بارها
در «نهج» آمده است.
به وقت
تشويق به جهاد فرمود: «و عضّوا على الاضراس فانّه انبى
للسيوف عن الهام» خ 124 180 دندانها را بر هم بفشاريد كه آن «كند كننده»
است شمشيرها را از مؤثر شدن در كاسه سر. و نيز فرموده: «و
ضرب يفلق الهام و يطيح العظام» خ 124 181، ضربتى كه كاسه سر را مىشكافد، و
استخوانها را مىپراند. «تطير منه فراش الهام»
خ 34 در «فرش» گذشت. «تطأون فى هامهم» خ 221 در
كاسه سر مردگان قدم بر مىداريد.
هون
(مثل
قول) آسانى.
«هان
عليه الامر: سهل»
هيّن
آسان. «اهون» آسانتر، «هون» به ضم اوّل و هوان و مهانت: ذلّت و خوارى. مواردى از
آن در «نهج» آمده است، درباره دنيا فرموده: «فانّها
دار قلعة و ليست مدار نجعة... غرّت بزينتها، هانت على ربّها» خ 113 167،
دنيا خانه لغزش و عدم قرار است، محلّ اقامت نيست با زينتش مردمان را فريفته و بر
خدا خوار و ذليل است.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1109