نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1108
هنأ
گوارا
بودن «هنىء» گوارا، مهناء (مثل مقعد): آنچه بدون مشقت به دست آيد، پنج مورد از آن
در «نهج» آمده است، درباره آنچه انسان از حلال و حرام جمع كرده و به اولادش گذاشته
است فرمايد: «تبقى لمن ورائه ينعمون فيها و يتمتّعون
بها فيكون المهناء لغيره و العب على ظهره» خ 109 160 آن اموال براى ورثهاش
مىماند از آن نعمت مىبرند و لذّت مىبينند، پس بدون مشقت و گوارا مىشود براى
ديگرى و ثقل و ورزش بر پشت او.
هن
(مثل عن)
كنايه از اسم جنس است به معنى شىء گويند:
«هذا
هنك: اى شيئك»
جمع آن
«هنات» آيد، آن سه بار در «نهج» آمده است، درباره شوراى شش نفرى كه عمر بن الخطاب
تشكيل داد فرمايد: «فصغا رجل منهم لضغنه و مال الآخر
لصهره مع هن و هن الى ان قام ثالث القوم» خ 3 49، مردى از آنها (سعد بن ابى
وقّاص» بعلت كينهاش از من منحرف شد و ديگرى (عبد الرحمن بن عوف كه شوهر ناخواهرى
عثمان بود) به علت دامادى از من برگشت، با فلان شىء و با فلان شىء، اشاره به
بعضى چيزهاست كه گفتن آنها مناسب نبود.
و نيز
فرموده: «و امّا الظلم الذى يغفر فظلم العبد نفسه عند
بعض الهنات» خ 176 255 يعنى در بعضى از چيزهاى جزئى و كم. گويا منظور
گناهان صغيره است.
هود
هوادة:
صلح و تمايل:
«الهوادة
اللين و الرفق»
به يكى
از عمو زادگانش كه بيت المال را دزديده بود مىنويسد: «و
الله لو انّ الحسن و الحسين فعلا مثل الذى فعلت ما كانت لهما هوادة عندى» نامه
41 414، بخدا اگر پسرانم حسن و حسين اين كار را مىكردند كه تو كردهاى از من
ارفاقى نمىديدند.
يهوديّه
قوم يهود
و بنى اسرائيل معروف است و آن فقط يك بار در «نهج» آمده است، چون مروان بن حكم در
بصره اسير شد، حضرت با شفاعت حسنين 8 او را آزاد كرد گفتند: يا امير
المؤمنين آيا بيعت نكند امام فرمود: «ا و لم يبايعنى
بعد قتل عثمان لا حاجة لى فى بيعة انّها كفّ يهوديّة لو بايعنى بكفّه لغدر
بسبّته...» خ 73 102 كه معنى آن در «مرو- مروان» گذشت «كفّ يهوديّة» يعنى
دست غدر و حيله است.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1108