نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1070
نهج
(مثل
عقل) و منهاج: طريق واضح (راه آشكار) است طريق مستقيم نيز گفتهاند، به معنى آشكار
كردن شريعت نيز آيد، مواردى از آن در «نهج» آمده است، درباره خداوند فرموده: «اوصيكم بتقوى الله الذى اعذر بما انذر و احتجّ بما نهج»
خ 83 112 «نهج» فعل است به معنى آشكار كردن، يعنى شما را وصيت مىكنم به تقواى
خدائيكه با انذار خويش عذر را قطع كرد و با راهى و شريعتى كه آشكار كرده، حجت
آورد: «و امضوا فى الذى نهجه لكم» خ 24 66
برويد در راهى كه براى شما آشكار كرده است.
منهج
نيز به
معنى طريق واضح و جمع آن مناهج است، «ابلج المنهاع» خ 156، ايمان راهى است نورانىترين
راه آشكار، رجوع شود به «بلج» در وصف اهل طاعت فرموده: «قرضوا
الدنيا قرضا على منهاج المسيح» حكمت 104 يعنى بر راه عيسى 7.
نهد
نهود:
برخاستن و رفتن:
«نهد
الرجل نهودا: نهض و مضى على كلّ حال»
نهد (مثل
عقل و شرف): قصد كردن و سرعت كردن:
«نهد الى
العدوّ: صمد لهم و اسرع فى قتالهم»
چهار
مورد از آن در «نهج» آمده است، درباره خلقت كوهها فرموده: «فمضت رؤسها فى الهواء و رست اصولها فى الماء فانهد جبالها عن سهولها و
اساخ قواعدها فى متون اقطارها» خ 211 و 328، سرهاى كوهها در هوا بالا رفت و
ريشههاى آنها در آب (ظاهرا آب مذاب مركز زمين) استوار گرديد، كوههاى زمين را از
همواريهاى آن بالا برد و قاعدههاى آنها را در متن اطراف آن رسوخ داد، گويند: «نهد
ثدى الجاديه» يعنى پستان دختر بالا آمد و بزرگ شد.
به بعضى
از فرماندهان مىنويسد: «فانهد بمن اطاعك الى من عصاك»
نامه 4 366، برخيز با آنكه فرمانت برد بر آنكه عصيانت كند. و نيز فرموده: «يأتى على الناس زمان عضوض... تنهد فيه الاشرار و تستذلّ
الاخيار» حكمت 468، بر مردم زمانى سخت پيش مىآيد كه در آن اشرار بالا
مىروند، داراى مىشوند، و اخيار خوار مىگردند، ظاهرا اشاره به زمان بنى اميه و
بنى عباس باشد.
نهر
(مثل عقل
و شرف) رودخانه، بعضى آب وسيع گفتهاند وزن دوم
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1070