نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1066
«نكص على
رجليه» بر دو پاى خود رجوع كرد و برگشت، مواردى از آن در «نهج» آمده است، چنانكه
فرمايد: «و من هاله ما بين يديه نكص على عقبه» حكمت
31، هر كس كار حاضر مضطربش كند به قهقرى بر مىگردد. در مذمت اصحابش فرموده است: «و ان حوربتم خرتم و ان اجتمع الناس على امام طعنتم و ان
اجئتم الى مشاقة نكصتم» خ 180 258، اگر مورد جنگ واقع شديد ضعيف و جبون
مىشويد (يا ناله مىكنيد) و اگر به مشقتى وادار شديد به قهقرى بر مىگرديد.
درباره خودش فرموده: «و لقد واسيته بنفسى فى المواطن
التى تنكص فيها الابطال» خ 197 311، آن حضرت را با نفس خود مواسات كردم
وقتى كه پهلوانان از كار بر مىگشت «النكوص عن نصرتك»
خ 212، يعنى امتناع از يارى تو.
نكف
نكف و
استنكاف: ابا و امتناع. سه مورد از آن در «نهج» آمده است: «يا جابر قوام الدين و الدنيا باربعة... و جاهل لا يستنكف ان يتعلم»
حكمت 372 يعنى نادانيكه از تعليم يافتن امتناع نكند.
نكل
(مثل
جسر) زنجير، جمع آن انكال آيد، نكال: عقوبتى كه در آن عبرت و ارهاب ديگران باشد،
نكل (مثل عقل) به معنى ترس و برگشتن است، هفت مورد از اين ماده در «نهج» آمده است،
درباره مالك اشتر به اهل مصر مىنويسد: «بعثت اليكم
عبدا من عبد الله لا ينام ايّام الخوف و لا ينكل عن الاعداء ساعات الروع»
نامه 38 411، بندهاى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم كه در روز خوف
نمىخوابد و غفلت نمىكند، و از دشمن در روز ترس نمىترسد و روى بر نمىتابد.
درباره اهل احتكار به مالك اشتر مىنويسد: «فمن قارف
حكرة بعد نهيك ايّاه فنكّل به و عاقبه فى غير اسراف» نامه 53 438، هر كه
بعد از نهى به كار احتكار به پردازد او را عذاب كن و عقوبت نما بدون اسراف. درباره
صلوات به رسول خدا 6 فرموده: «اللهم
اجعل شرائف صلواتك... على محمد عبدك و رسولك... كما حملّ فاضطلع قائما بامرك...
غير ناكل عن
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1066