نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1065
«نكر
الرجل: لم يعرفه»
انكار:
نشناختن نه پذيرفتن. عيب گرفتن، نهى كردن و نوعى عدم قبول است، موارد زيادى از آن
در «نهج» آمده است، در حكمت 126 فرمايد: «عجبت لمن
انكر النشأة الاخرى و هو يرى النشأة الاولى» تعجب از كسى كه خلقت قيامت را
انكار مىكند، در حاليكه خلقت دنيا را مىبيند، يعنى آخرت خراب كردن دنيا و آفريدن
آخرت در جاى آن است، اوّلى كه به وجود آمده دوّمى نيز قابل به وجود آمدن است.
درباره
اهل بيت : فرموده: «و لا يدخل النار الّا
من انكرهم و انكروه» خ 152 212، انكار در اينجا به معنى نه پذيرفتن و قبول
نكردن است. «منكر» به صيغه مفعول نشناخته در مقابل معروف،
راغب
گويد: منكر آن است كه عقل سليم آنرا قبيح و ناپسند بداند
«تنكّر»
از باب تفعل: تغيّر و متحوّل شدن به حال منكر و بد و نظير آن. درباره دنيا فرموده:
«و قد رأيتم تنكّرها لمن دان لها و آثرها» خ
111 166 حقّا كه ديدهايد تغيّر دنيا را به كسى كه به آن كردن نهاده و اختيارش
كرده است.
نكس
وارونه
كردن.:
«نكسه
نكسا: جعل اسفله اعلاه» نكس رأس: پائين انداختن سر است
سه مورد
از آن در «نهج» آمده است، درباره ملائكه فرموده: «ناكسة
دونه ابصارهم» خ 1 46، در نزد عظمت عرش چشمهايشان پائين انداخته است. و نيز
فرموده: «و بادروا بالاعمال عمرا ناكسا او مرضا حابسا»
خ 230 351 عجله كنيد با اعمال خوب به عمرى كه وارونه كننده و يا به مرضى كه از عمل
باز دارنده است. به معاويه مينويسد: «فانّ للطاعة
اعلاما واضحة... و غاية مطلوبة يردها الاكياس و يخالفها الانكاس» نامه 30
390 نكس (مثل جسر) آدم پست و رذيل، يعنى زيركها به آن غاية وارد مىشوند، و آدمهاى
پست با آن مخالفت مىكنند.
نكص
اين لفظ
اگر با «عن» باشد به معنى امتناع و خوددارى است «نكص عن الامر» يعنى از كار
خوددارى كرد و اگر با «على» باشد به معنى رجوع است:
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1065