responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 1064

است، جمع آن مناكب آيد، «شديد المنكب» نامه 61 450 كنايه از قوه و قدرت است، در توصيه به لشكريان فرموده: «و اجعلوا لكم رقباء فى صياصى الجبال و مناكب الهضاب» نامه 11 371 براى خود ديدبانان قرار بدهيد در بالاى كوهها و بالاى تپه‌ها، منظور از مناكب ارتفاعات است.

نكث

شكستن. نظير نقض است مانند شكستن عهد. و آن هشت بار در «نهج» آمده است، درباره طلحه و زبير فرموده: «اللهم انّهما قطعانى و ظلمانى و نكثا بيعتى و البّا الناس علىّ فاحلل ما عقدا...» خ 137 195 خدا آندو طاعت مرا قطع كرده، مرا ظلم كردند، بيعت مرا شكستند، مردم را بر من فاسد كردند، خدا كارشان را سست كن. درباره عثمان بن عفان فرموده: «الى ان انتكث فتله و اجهز عليه عمله و كبت به بطنته» خ 3 49، انتكاث. شكسته شدن و باز شدن بافته است. يعنى، عثمان همانطور در شكمپرستى خود بود تا اينكه بافته‌اش باز شد، و كارش مرگ او را آماده كرد، و پر خوريش نگونسارش نمود. ناكثون در زبان رسول خدا 6 در زبان آن حضرت، طلحه و زبير و اهل بصره‌اند كه بيعت آن حضرت را شكستند: «فامّا الناكثون فقد قاتلت و اما القاسطون فقد جاهدت و امّا المارقة فقد دوخّت» خ 192 300.

نكح

نكاح: زن گرفتن كه همان عقد نكاح باشد، به معنى مقاربت و جماع نيز آيد، پنج مورد از آن در «نهج» آمده است، خطاب به اهل قبول فرمود: «اما الدور فقد سكنت و اما الازواج فقد نكحت و اما الاموال فقد قسّمت» حكمت: 130 انكاح: زنى را به زنى دادن و براى ديگرى زن گرفتن «فنكحنا و انكحنا» نامه 28 يعنى زن گرفتيم و زن را به زنى داديم و براى مردان زن گرفتم.

نكد

(مثل عقل) مشقت و كمى.

«نكد العيش: عسر و اشتدّ» و نيز گويند: نكد البئر: قل مائه»

«نكد» (مثل كتف): قليل الخير، اين لفظ فقط يك بار در «نهج» آمده است: «و نكد المعاش» خ 192 يعنى زندگى سخت شد.

نكر

(مثل شرف و عقل) نشناختن و ندانستن:

«نكر الامر: جهله»-

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 1064
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست