نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1050
«سرير
الميّت» انعاش: بلند كردن و فقر را از بين بردن. چهار مورد از آن در «نهج» آمده
است، در دعاى استسقاء فرموده: «اللّهم سقيا منك...
تنعش بها الضعيف من عبادك» خ 115 172 «تنعش» از باب افعال به معنى سدّ فقر
است، يعنى خدايا بارانى كه با آن فقر بندگان ضعيفت را سدّ كنى. به اصحابش فرمايد: «فلكم علينا العمل بكتاب اللّه تعالى و سيرة رسول اللّه 6 و القيام بحقّه و النعش لسنّته» خ 169 244 يعنى بر پا
داشتن سنت آن حضرت. به معاويه مىنويسد: «و فى ايدينا
بعد فضل النبوّة التى اذللنا بها العزيز و نعشنا بها الذليل» نامه 17 375،
يعنى هنوز فضيلت نبوّت كه با آن عزيز را ذليل و ذليل را رفعت و برترى داديم در دست
ماست.
نعق
(مثل
عقل) و نعاق: صيحه زدن:
«نعق
الراعى بغنمه: صاح بها و زجرها»
آن هفت
بار در «نهج» آمده است به كميل بن زياد فرمود: «و همج
رعاع اتباع كلّ ناعق يميلون مع كلّ ريح» حكمت 147 مردم سه گروه هستند. عالم
ربّانى، متعلّم بر سبيل نجات و احمقان و فرومايگانى كه از هر فرياد كنندهاى پيروى
مىكنند و با هر بادى به اين سو و آن سو ميل مىكنند. گوئى آن در انسان پيوسته در
حال ذمّ به كار مىرود.
دو بار
ظاهرا درباره عبد الملك مروان فرموده: «لكانى انظر الى
ضليّل قد نعق بالشام و فحص برأياته فى ضواحى كوفان» خ 101 147 «انبئتكم
بناعقها و قائدها...، خ 93 137 در «علم» گذشت.
نعل
(مثل
عقل) كفش. جمع آن نعال (مثل رجال) و انعل (مثل انجم) آيد و آن پنج بار در «نهج»
آمده است درباره رسول خدا 6 فرموده: «و
لقد كان 6 ياكل على الارض و يجلس جلسة العبد و يخصف بيده نعله و
يرقع بيده ثوبه» خ 160 228 آن حضرت بر روى زمين طعام مىخورد و مانند
بردگان مىنشست و كفش خويش را پينه مىبست و لباس خويش را وصله مىزد. و آنگاه كه
ابن عباس در «ذى قار» وارد چادر آن حضرت شد و ديد آن حضرت به كفش خود پينه مىزند
فرمود: «ما قيمة هذا النعل قلت لا قيمة لها فقال 7 و الله لهى احبّ الىّ من امرتكم الّا ان اقيم حقّا او ادفع باطلا» خ
33 76 اين كفش چقدر
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1050