نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1041
نيروهاى
خود سوق شدن خواسته، تا ظلم به جايگاههاى خود و باطل به اصل خود برگردد يعنى حكومت
عدل برود و حكومت جور بر سر كار آيد. انتصاب: راست بودن، چنانكه درباره دين اسلام
فرمايد: «و لا عوج لانتصابه و لا عصل فى عوده و لا وعث
لفّجه» خ 198 314، راستى آنرا كجى نيست شاخه آن خم نمىشود، در راه آن
صعوبت وجود ندارد. نصيب: سهم و حصّه، چنانكه فرمود: «و
لا حاجة لله فيمن ليس لله فى ماله و نفسه نصيب» حكمت 127، گويا منظور از
عدم حاجت عدم اعتنا است يعنى خدا اعتنائى ندارد به كسى كه نه بدنش براى خدا عمل
مىكند، و نه مالش در راه خدا خرج مىشود. به خوارج يا ناكثين فرموده: فلا تكونوا انصاب الفتن و اعلام البدع و لازموا ما عقد عليه
حبل الجماعة» خ 151 211، انصاب به معنى هدفها است كه نصب شدهاند، يعنى
هدفهاى فتنهها و نشانههاى بدعت نباشيد و بر آنچه ريسمان مردم بسته شده (اطاعت به
رهبرى) بپيونديد.
نصت
نصت:
سكوت براى شنيدن كلام ديگرى و آن فقط يكبار در نهج يافته است، آنگاه كه در خارج
كوفه پيش خوارج رفت به آنها فرمود: «امسكوا عن الكلام
و انصتوا لقولى و اقبلوا بافئدتكم الىّ» خ 122 178، حرف نزنيد براى شنيدن
سخن من ساكت باشيد و دلهايتان متوجه من باشد.
نصح
(مثل
عقل) خالص شدن و خالص كردن. «نصح العسل» يعنى عسل را صاف كرد، نصح (مثل قفل) اخلاص
عمل. و هر دو وزن به معنى پند دادن و دوستى را براى كسى خالص كردن آيد، نصيحت: پند
دادن از روى خلوص نيّت و خير خواهى است، مواردى از آن در «نهج» آمده است، چنانكه
فرمود: «و لا يغشّ العقل من استنصحه» حكمت 281،
آنكس كه از عقل نصيحت خواهد، عقل او را خيانت نمىكند. به خوارج يا يارانش كه
خواستار حكميّت بودند فرمود: «امرتكم فى هذه الحكومة
امرى... فابيتم علىّ... حتى ارتاب الناصح بنصحه و ضنّ الزند بقدحه» خ
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1041