نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 89
و الربيع المغدق و النبات المونق» خ 115، 172 خدايا رحمت خويش را بر ما بگستران با
ابريكه آب از آن منفجر مىشود و با بهاريكه بارشش زياد و با علفى كه اعجابآور و
بهجتآور است. اين كلمه با مشتقّات آن جمعا شش بار در نهج آماده است.
اَنُوق:
(بر وزن صبور) مرغ عقاب. اين لفظ فقط يكبار در
كلام امام 7 به كار رفته آنجا كه به معاويه مىنويسد: «و قد اتانى كتاب منك ذو افانين من القول... و ترقّيت الى
مرقبة بعيدة المرام نازحة الاعلام تقصر دونها الانوق و يحاذى بها العيّوق» نامه
65، 456، ابن ميثم فرموده: معاويه در نامه خويش از آنحضرت خواسته بود كه خلافت را
بعد از خودش به معاويه بدهد تا معاويه بر او بيعت نمايد، حضرت در جواب نوشت:
نامهاى از تو رسيده كه مضمون آن درهم و پراكنده است... خودت را به مرتبهاى
كشاندهاى كه مقصدش دور و نشانههايش بعيد است، عقاب بلند پرواز بر آن نتواند
رسيد، و با ستاره عيوّق برابر خوانده مىشود، يعنى خلافت را به هيچ وجه شايستگى
ندارى «چه نسبت خاك را با عالم پاك».
«مرقبه»
مرتبه عالى، «نازحة» بعيد و دور «عيوّق» ستاره معروفى است.
اَنام:
مطلق
خلق.
در اقرب
الموارد گويد: «الانام: الخلق»
قاموس
آنرا مطلق خلق اعم از جن و انس دانسته
ولى
طبرسى
انسانها معنى كرده است،
در نهج
البلاغه همه جا ظاهرا به معنى انسانهاست: چنانكه در دعاى استسقاء فرموده: «اللّهم... ندعوك حين قنط الانام و منع الغمام و هلك
السّوام الّا تؤاخذنا باعمالنا» خ 116، 172 خدايا تو را در وقتى مىخوانيم
كه مردم نوميد شده و باران قطع گرديده و چهار پايان (چرندهها) مردهاند،
مىخواهيم ما را با اعمال خود موأخذه نكنى «سوامّ» جمع سائمه است. و چون در صفين
با اصحاب معاويه روبرو شد چنين فرمود: «اللّهم... ربّ هذه الارض التى جعلتها قرارا للانام و مدرجا
للهوامّ و الانعام... ان اظهرتنا على عدوّنا فجنّبنا البغى و سدّدنا للحّق»
خ 171، 245، خدايا اى پروردگار اين زمين كه انرا
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 89