نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 54
است. آنگاه كه از حضرت خواستند به رهبرى حاضر باشد فرمود: «دعونى
و التمسوا غيرى... و انّ الآفاق قد اغامت و المحجّة قد تنكرّت و اعلموا انّى ان اجبتكم
ركبت بكم ما اعلم و لم اصغ الى قول القائل و عتب العاتب» خ ۹۲، ۱۳۶ مرا بگذاريد ديگرى
را بجوئيد،... افقها را ابر گرفته، راه راست ناشناخته شده است، بدانيد اگر من
دعوت شما را اجابت كنم به آنچه مىدانم شما را خواهم برد به سخن قائلى و عتاب
ملامتگرى گوش نخواهم داد، منظور از ابرآلود بودن، تيرگى فضاى سياسى و پيچيدگى
اوضاع است.
افك:
ساخته. دروغ كامل. برگرداندن چيزى از حقيقتش، اصل آن همان
برگرداندن از حقيقت است. طبرسى در جوامع الجامع آنرا «ابلغ الكذب» دروغ كامل
فرموده است، آنحضرت دربارۀ زهد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده: «فلينظر
ناظر بعقله اكرم اللّه محمّدا بذلك ام اهانه! فان قال: اهانه فقد كذب (و اللّه
العظيم) بالافك العظيم» خ
۱۶۰، ۲۲۹، صاحب عبرت با عقل خود بنگرد كه آيا
خدا محمّد 6 را با اين زهد و ترك دنيا محترم كرده يا خوار نموده است؟ اگر گويد:
خوار كرده بخدا قسم دروغ گفته دروغ بس بزرگى «اولى
الابصار و الاسماع... فانّى تؤفكون ام اين تصرفون ام بماذا تغترّون»خ ۸۳، ۱۱۴، ابن اثير در نهاية
گويد: «افكه يأفكه: اذا صرفه عن الشىء و قلّبه» كلمۀ «تؤفكون» بصيغۀ
مجهول به معنى «برگردانده مىشوند» است يعنى: اى صاحبان چشمها و گوشها... از حق به
كجا برگردانده مىشويد و يا برگشته مىشويد و يا به چه چيز مغرور مىگرديد. مجهول
آمدن آن كه در قرآن مجيد نيز چنان است شايد حاكى از غفلت باشد، يعنى: توجه نداريد
بيدار باشيد.
أفول:
غروب «افل الشمس و القمر: غاب» آنحضرت در رابطه با حق تعالى
فرموده: «الذى لا يحول و لا يزول و لا يجوز عليه الافول» خ ۱۸۶، ۲۷۳ خدائيكه
تغيير پيدا نمىكند، زايل نمىشود، غائب شدن ندارد. و در وصف دنيا فرموده: «غرور
حائل وضوء آفل و ظلّ زايل و سناد مائل» خ
۸۳، ۱۰۸، غرورى است ناپايدار، روشنائيى است غروب
كننده، سايهايست از بين رونده و ستونى است كج. اين ماده فقط
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 54