نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 53
اگر فردا تو را در ميدان ديدند گويند: اين ريشۀ عرب و
مركزيّت آنهاست، اگر اين ريشه را قطع كنيد راحت مىشويد (لذا جرى مىشوند) امام
صلوات اللّه عليه با آنكه خلافت او را حق نمىدانست ولى به حكم اداء الامانه و
صلاح آنروز اسلام، از رفتن وى جلوگيرى فرمود.
و به مردم در بر حذر نمودن از شيطان فرموده: «فلعمر
اللّه لقد فخر على اصلكم و وقع فى حسبكم...» خ ۱۹۲، ۲۸۸ به خدا قسم
شيطان بر ريشه و اصل شما (آدم 7) افتخار كرده و خود را از او برتر
دانسته و در حسب شما طعن وارد كرده است.
اصيل:
ما بعد عصر تا مغرب. جمع آن اصال است: «و
سجدت له بالغدوّ و الاصآل الاشجار الناضرة» خ
۱۳۳، ۱۹۱ و به خدا سجده مىكند در صبحها و
عصرها درختان سرسبز و نيز در خ ۲۲۲، ۳۴۲.
آمده است.
افخ
: يافوخ قسمت نرم سر طفل است كه وقت دست زدن نرمى آن احساس مىشود،
جمع آن «يآفيخ» است، در لغت آمده «اليافوخ: الموضع الذى يتحرك من رأس الطفل» امام
صلوات اللّه عليه در تعريف يارانش در صفّين فرموده: «و
انتم لهاميم العرب و يآفيخ الشرف» خ
۱۰۷، ۱۵۵ شما بزرگان و شرفاء عرب و قلههاى
شرف هستيد «لهميم» بكسر اوّل مقدّم و شريف، جمع آن «لهاميم» است، اين لفظ فقط
يكبار در كلام امام 7 آمده است.
أفّ:
كلمهايست كه از تنفّر حكايت دارد، چون انسان چيزى را مكروه
دارد در مقام اظهار كراهت مىگويد: افّ. ابراهيم 7 به بت پرستان فرمود:
«أُفٍّ لَكُمْ وَ لِمٰا تَعْبُدُونَ» انبياء: ۶۷، اين كلمه فقط دو بار در «نهج» آمده
است، آنحضرت پس از ختم غائله خوارج به وقت ترغيب مردم به جنگ معاويه، فرمود: «افّ
لكم لقد سئمت عتابكم ارضيتم بالحياة الدنيا من الآخرة عوضا» خ ۳۴، ۷۸، افّ بر شما آنقدر
ملامتتان كردم تا خسته شدم آيا به عوض آخرت به دنيا راضى شدهايد و نيز در خ
۱۲۵، ۱۸۳
افق:
ناحيه. طرف. «فسبحان من لا يخفى عليه سواد
غسق داج... و ما يتجلجل به الرّعد فى افق السماء» خ ۱۸۲، ۲۶۱، منزّه است
خدائيكه مخفى نيست بر او تاريكى شب بسيار ظلمانى... و آنچه صدا مىكند رعد در طرف
آسمان، جمع افق آفاق
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 53