نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 50
«نهج» آمده است، يكى آنكه در ملامت يارانش فرموده: «لكنّكم
تهتم متاه بنى اسرائيل» خ
۱۶۶، ۲۴۱، ليكن شما به حيرت و ضلالت افتاديد
مانند ضلالت بنى اسرائيل «تاه زيد: ذهب فى الارض متحيرا و ضلّ» دوم آنجا كه مردم
را به عبرت گرفتن از گذشتگان تشويق مىكند،: «فاعتبروا
بحال ولد اسماعيل و بنى اسحق و بنى اسرائيل»خ ۱۹۲، ۲۹۷
اساس:
پايه و اصل. در رابطه با آل محمد صلى اللّه عليه و آله فرموده
«لا يقاس بآل محمد صلى اللّه عليه و آله من هذه الامة احد... هم اساس
الدين و عماد اليقين اليهم يفىء الغالى و بهم يلحق التّالى و لهم خصائص حق الولاية
و فيهم الوصية و الوراثة» خ ۲،
۴۷، تعبير عجيبى است از اهل بيت صلوات اللّه عليهم: هيچ كس از اين امت
با آل محمد ص مقايسه و سنجيده نمىشود، آنها اساس و پايۀ دين و ستون يقينند،
آدم غالى به آنها بر مىگردد و عقب مانده به آنها لا حق مىشود خصوصيتها و برجستگيهاى
حق ولايت براى آنهاست وصى و وارث رسول آنها هستند، جمع اساس آساس است چنانكه
دربارۀ دين اسلام، فرموده: «فهو دعائم اساخ فى الحق
اسناخها و ثبّت لها آساسها» خ
۱۹۸، ۳۱۴، اسلام ستونهائى است كه خداوند پايههاى
آنها را در حق ثابت كرده و اساسهاى آنها را استوار فرموده است «ساخ» يعنى در شىء
نرمى فرو رفت «اسناخ» به معنى اصول و ريشههاست. در بعضى نسخ نهج البلاغه، به جاى
اساس «اسس» نقل شده است.
اسف:
اندوه. غضب. غضب شديد نيز گفتهاند. وقتى كه سفيان بن عوف از
طرف معاويه به شهر «انبار» شبيخون زد، امام 7، به ياران فرمود: «و
هذا اخو غامد قد ورد خيله الأنبار... فلو انّ امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما
كان به ملوما» خ ۲۷، ۷۰، اين است مرد
غامدى كه سوارانش به شهر انبار وارد شده... اگر كسى از اين غصّه بميرد ملامت شده
نيست، به حسنين 8 مىفرمايد: «لا تأسفا على شىء منها
زوى عنكما» نامۀ ۴۷،
۴۲۱، غصه نخوريد به چيزيكه از دنيا از دستتان رفته است.
اسف:
اندوهگين و خشمگين «فكم من مؤمّل ما لا
يبلغه... آسفا لاهفا قد خسر الدنيا و الاخره و ذلك هو الخسران المبين» حكمت: ۳۴۴، اى بسا آرزومندى كه
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 50