responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 36

«و الله مستأديكم شكره و مورّثكم امره» خ ۲۴۱، ۳۵۸، خداوند شكر نعمتهايش را از شما مى‌طلبد و دستورات خويش را به شما ارث مى‌گذارد كه رعايت كنيد.

اذن:

اجازه و اراده: «فخذ ما اعطاك من ذهب او فضّة فان كان له ماشية او ابل فلا تدخلها الاّ باذنه» ك ۲۵، ۳۸۱، به عامل صدقات مى‌نويسد: آنچه زكات دهنده از طلا و نقره به تو داد بگير، اگر او چهار پايان يا شتر داشته باشد ميان آنها داخل نشو مگر به اذن او.

«فاذا كانت الهزيمة باذن الله فلا تقتلوا مدبرا و لا تصيبوا معورا» ك ۱۴، ۳۷۳ چون دشمن به ارادۀ خدا به هزيمت رسيد، هيچ فرار كننده‌اى را نكشيد و عاجزى را نگيريد، معور كسى را گويند كه از نگهدارى خويش عاجز است، گويند: «اعوز: ابدى عورته»

ايذان:

اعلام. «اما بعد فان الدنيا ادبرت و آذنت بوداع» خ ۲۸، ۷۱: دنيا پشت كرده و اعلام وداع نموده است.

اُذُن:

گوش. امام صلوات الله عليه دربارۀ قربانى فرموده: «و من تمام الاضحّية استشراف اذنها و سلامة عينها فاذا سلمت الاذن و العين سلمت الاضحيّة و تمّت»خ ۵۳، ۹۰ از تمام قربانى توجّه به گوش و توجّه به سلامت چشم آنست، چون گوش و چشم سالم باشد، قربانى سلامت و تمام است، جمع أذن آذان است چنانكه در رابطه با شيطان فرموده: «و حذّركم عدّوا نفذ فى الصدور خفيّا و نفث فى الآذان نجيّا فاضلّ و ارادى» خ ۸۳، ۱۱۲ شما را بر حذر داشته از دشمنى كه مخفيانه در سينه‌ها راه يافته و به طور نجوى در گوشها دميده، گمراه و پست كرده است.

تأذن

فعل اين كلمه به معنى گوش دادن به كار رفته است چنانكه آنحضرت به معاويه عليه لعائن الله مى‌نويسد: «و اعلم انّ الشيطان قد ثبّطك عن ان تراجع احسن امورك و تأذن لمقال نصيحتك» نامۀ ۷۳، ۴۶۳ بدان شيطان تو را باز داشته از اينكه به بهترين امورت (آخرت و تقوى) رجوع كنى و به كلام نصيحت گوش بدهى.

اذى:

آن در اصل به معنى ناخوشايند و ناپسند است: «الاذّية و الاذى هى المكروه» فلانى مرا اذيّت كرد، يعنى دربارۀ من كار ناپسندى انجام داد، امام

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست