نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 129
لغيرهما» خ
172، 246، از مكّه خارج شدند در حاليكه حرم رسول الله را با خود مىكشيدند چنانكه
كنيز را به وقت خريدن ميكشند، طلحه و زبير زنان خود را در خانه نگاه داشتند و
محبوس رسول خدا (زنى كه بحكم (وَ قَرْنَ فِي
بُيُوتِكُنَّ) مىبايست در خانه به نشيند) را بر خود و ديگران آشكار كردند.
مبارزه
آشكار
شدن به همديگر، رو در روى هم قرار گرفتن. امام صلوات الله عليه به امام حسن 7 فرمايد: «لا تدعونّ الى مبارزة و ان دعيت اليها
فأجب» حكمت 233، در جنگ كسى را بمبارزه مخوان و اگر بمبارزه خوانده شدى
اجابت كن. اين لفظ با مشتقات آن جمعا هشت بار در «نهج» آمده است.
برزخ
واسطه و
حايل ميان دو چيز. عالم مرگ را برزخ گويند كه واسطه است ما بين اين دنيا و آخرت.
اين كلمه فقط دو بار در «نهج» ديده مىشود يكى آنجا كه درباره ملوك و گذشتگان
فرموده: «سلكوا فى بطون البرزخ سبيلا سلطّت الارض عليهم
فيه فاكلت من لحومهم و شربت من دمائهم فاصبحوا فى فجوات قبورهم جمادا لا ينمون و
ضمارا لا يوجدون» خ 221، 339 در شكمهاى برزخ به راهى داخل شدند كه زمين در
آن بر آنها مسلّط شد، گوشتشان را خورد و خونشان را آشاميد، در فراخناى قبور به
صورت جماد در آمدند كه نموّ نمىكنند و به صورت متاعى كه پيدا نمىشوند. دوم آنجا
كه درباره اهل ذكر فرموده «فكانّما قطعوا الدنيا الى
الآخرة و هم فيها فشاهدوا ماوراء ذلك فكانّما اطّلعوا غيوب اهل البرزخ فى طول
الاقامة فيه و حقّقت القيامة عليهم عداتها» خ 222، 342. گوئى آنها از دنيا
رفته و در آخرتند و آنطرف دنيا را ديدهاند، و گوئى به تمام غيبهاى اهل برزخ كه در
طول اقامت ديدهاند، واقف گشتهاند و قيامت آمادههاى خويش را از رحمت و عقاب بر
آنها محقق كرده است.
برق
نور. در
لغت عرب نورى است كه از ابر مىجهد چنانكه در مقام دعا فرموده: «اللهم... و انزل علينا سماء مخضلة مدرارا هاطلة... غير خلّب
برقها و لا جهام عارضها...» خ 115، 172. خدايا براى ما نازل كن بارانى پر
آب پر فائده و ريزنده، كه برقش خلب و اميدوار كننده بىباران نيست، و ابرش كه ظاهر
مىشود فقط ابر خالى نيست.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 129