نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 121
تا پيش
ما بياورى شتران فربهى كه مغز استخوانشان پر است نه رنج كشيده و از طاقت رفته، تا
آنها را طبق كتاب خدا و سنّت پيامبرش تقسيم نمائيم.
بده:
(بر وزن عقل) پيش آمدن «بدهه بامر: استقبله فهو
باده» اين لفظ تنها يكبار در كلام امام آمده است آنجا كه در حالات برادر دينى خود
فرموده: «كان لى فيما مضى اخ فى الله... كان اذا بدهه
امران ينظر ايّهما اقرب الى الهوى فيخالفه...» حكمت 289 يعنى: در گذشته يك
برادر دينى داشتم... چون دو كار براى او پيش مىآمد، فكر مىكرد هر كدام نزديك به
هواى نفس بود آنرا ترك مىكرد.
بدوّ:
(بر وزن علوّ) ظهور و آشكار شدن راغب، ظهور شديد
گفته است در جاى ظهور مصلحت و رأى نيز به كار رود «و
بدامن الايام كلوحها» خ 101، 147 از روزها عبوس و ترشروهاى آن آشكار شد.
امام صلوات الله عليه به ابن عباس فرمايد پيش زبير برو و رسالت مرا برسان و آن
وقتى بود كه هنوز جنگ بصره شروع نشده بود: «الق
الزبير فانّه ألين عريكة فقل له: يقول لك ابن خالك عرفتنى بالحجاز و انكرتنى
بالعراق فما عدا ممّا بدا» خ 31، 74، شريف رضى فرموده: جمله «فما عدا ممّا
بدا» اولين بار از آنحضرت شنيده شده است.
يعنى:
زبير را ملاقات كن كه آدم نرمخوست و به او بگو پسر دائىات على مىگويد: مرا در
حجاز شناختى (و بيعت كردى) امّا در عراق نشناختى (و بجنگم آمدى) چه چيز تو را
منصرف كرد از آنچه بر تو آشكار شده بود منظور از «ممّابدا» بيعت آنحضرت در حجاز
است كه زبير به او بيعت كرد در شرح عبده گويد: «من» در «ممّابدا» به معنى «عن»
است.
و در رابطه با زيادت
ايمان فرموده: «انّ الايمان يبدو لمظة فى القلب كلّما
ازداد الايمان ازدادت اللّمظة» غريب 5، 518 ايمان به صورت تكه (و نقطهاى)
در قلب آشكار ميشود، هر وقت ايمان زياد شود آن تكّه (نقطه) بزرگتر مىشود،
«ابداء»
به معنى
آشكار كردن است كه بارها در «نهج» ديده مىشود
«بادى»
آشكار
درباره قرآن فرموده: «المنهاج البادى».
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 121