نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 120
خيرا منهم و ابدلهم بى شرا لهم منّى» خ 70، 99 نشسته بودم كه خوابم ربود، در خواب رسول
خدا از جلو چشمم گذشت گفتم: يا رسول الله چه بسيار انحراف و خصومت كه از امّتت
ديدم فرمود: بر آنها دعا كن، گفتم: خدا به جاى آنها بهتر از آنها را به من بدهد و
بجاى من كسى را كه شرّ است به آنها عوض دهد. و در مقام موعظه فرمايد: «و اعتبروا بما قد رأيتم من مصارع القرون قبلكم... فبّدلوا
بقرب الاولاد فقدها و بصبحة الازواج مفارقتها» خ 161، 230 عبرت بگيريد از
قبرهاى انسانهاى پيش از شما كه فقدان اولاد را با نزد يكى آنها عوض گرفتند و جدائى
زنان را با مصاحبت آنها عوض كردند. اين مادّه با مشتقات آن جمعا بيست بار در «نهج»
به كار رفته است.
بدن:
تن. جسد.
«الا و إنّ من البلاء الفاقة و اشدّ من الفاقة مرض
البدن و اشد من مرض البدن مرض القلب، الا و انّ من صحة البدن تقوى القلب» حكمت
388 و در مقام موعظه به حفظ الصحّة فرمايد: «توقّوا
البرد فى اوّله و تلقّوه فى آخره فانّه يفعل فى الابدان كفعله فى الاشجار اوّله
يحرق و آخره يورق» حكمت 128 خودتان را از سر ما در اوّل آن (كه در پائيز
شروع مىشود) حفظ كنيد و در آخرش (در بهار) از آن استقبال نمائيد آن در بدنها
همانرا مىكند كه در درختان، اولّش مىسوزاند و آخرش مىروياند، ناگفته نماند،
ظاهرا منظور امام 7 باد پائيزى و بهارى است گويند
از رسول خدا 6 نقل شده كه فرموده «تجنّبوا ريح الخريف فانه يفعل
بابدانكم كما يفعل باشجاركم و تعرّضوا ريح الربيع فانه يفعل بابدانكم كما يفعل
باشجاركم»بدن و ابدان جمعا سى و يك
بار در كلام امام 7 آمده است.
بادن:
فربه. در
اقرب الموارد گويد: در مذكّر و مونّث به كار رود جمع «بدّن» (به ضم اوّل و فتح و
تشديد دوم) است اين لفظ فقط يكبار در «نهج» آمده است كه آنحضرت به عامل زكاة
مىنويسد: زكات را جمع كن تا شتران فربه پيش ما آورى: حتى
تأتينا باذن الله بدّنا منقيات غير متعبات و لا مجهودات لنقسّمها على كتاب الله و سنة نبيّه 6» نامه 25، 382
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 120