responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 112

ابن ميثم و ابن ابى الحديد اقرب به نظر مى‌رسد و الله العالم.

بحر:

دريا. آب وسيع. «البحر: الماء الكثير» جمع آن بحار و بحور و ابحر آيد و باعتبار سعه و وسعت در معانى ديگرى نيز به كار رود مثلا اسب تندرو را «بحر» گويند. اين كلمه به صورت مفرد شانزده بار و به صورت «بحار» نه بار و به لفظ «بحور» يكبار در «نهج» آمده است و در دو معنى بيشتر به كار نرفته يكى در درياهاى معمولى و يكى در درياى مذاب كه وسط زمين است و يا زمين قبل از سرد شدن (على الظاهر).

مثلا آنحضرت در رابطه با كيفيت خلقت زمين فرموده: «و كان من اقتدار جبروته و بديع لطائف صنعته ان جعل من ماء البحر الزّاخر المتراكم المتقاصف يبسا جامدا ثم فطر منه أطباقا ففتقها سبع سموات بعد ارتتاقها فاستمسكت بامره وقامت على حدّه وارسى ارضا يحملها الاخضر المثعنجر و القمقام المسّخر... فجعلها لخلقه مهادا و بسطها لهم فراشا فوق بحر لجىّ راكد لا يجرى» خ 211، 328 يعنى از جمله قدرت بزرگ خدا و عجيب صنعش آنكه از آب درياى وسيع و موجهاى متراكم شكننده، پوسته خشك و جامدى پديد آورد سپس از آن پوسته طبقه‌هائى آفريد و آن طبقه‌هاى درهم رفته و يكپارچه را باز كرد و هفت آسمان گردانيد، آسمانها به امر خدا در جاى خود ايستادند و در حدّ دستور او قرار گرفتند (آن پوسته جامد) را زمين ثابتى قرار داد كه درياى سيّال و اقيانوس رام شده آنرا بر پشت خود حمل مى‌كند. زاخر: وسيع و پر شده. متقاصف: دريائيكه موجها يكديگر را مى‌شكنند. ارتتاق از رتق است به معنى درهم فرو رفته و يكپارچه. مثعنجر. اقيانوس بزرگ و قمقام: دريا. اين كلمات عجيب كه بدون تكلّف و به سهولت از درياى علوم امير المؤمنين صلوات الله عليه سرازير شده حكايت دارد كه زمين در ابتدا درياى مذاب و بيكرانى بوده، موجهاى سهمگين مانند كوهها بعضى بالاى بعضى رفته و يكديگر را

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست