نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 108
هيچ كس
مثل او به دشمن نزديكتر نبود در اينجا «بأس» به معنى جنگ آمده است اين عبارت در
نامه نهم نيز ديده مىشود.
در خطبه
قاصعه فرموده: «و انّ عندكم الامثال من بأس اللّه و
قوارعه» خ 192، 299 كه مراد از آن عذاب است.
بأساء:
مفرد است
به معنى سختى چنانكه گفته شد، قاموس آنرا «داهيه» (واقعه هولناك) گفته است و شايد
شدّت در آن منظور باشد در تفسير بيضاوى از ازهرى نقل شده: بأساء سختيهاى خارج از
بدن است مانند گرفتارى در مال و بلاها، چنانكه «ضراء» در سختيهاى بدن مىباشد.
آنحضرت
به قثم بن عباس فرماندار مكّه مىنويسد: «و لا تكن
عند النعماء بطرا و لا عند البأساء فشلا» نامه 33، 407، به وقت نعمت متكبر
و به وقت سختى سست مباش.
مبتئس:
آنكه در
سختى است، «فكنت الرجاء للمبتئس و البلاغ للملتمس» خ
115، 172 خدايا تو اميدى به كسيكه گرفتار است و تو اجابت كنندهاى به آنكه التماس
و دعا مىكند.
بأو:
كبر و
بلند طلبى، اين لفظ فقط يكبار در «نهج» آمده آنجا كه درباره خلقت زمين فرموده: «و سكنت الارض مدحوّة فى لجّة تيارّه و ردّت من نخوة بأوه و
اعتلائه» خ 91، 132، زمين به حالت گسترده در روى درياى متلاطم آرام گرفت و
نخوت كبر و اعتلاى دريا را برگردانيد.
بتر
: ابتر
به معنى
دم بريده و بىدنباله است.
راغب در
مفردات گويد: بتر در بريدن دم به كار رفته، فرزند نداشتن، ذكر خير نداشتن معنى
ثانوى آنست اين كلمه نيز تنها يكبار در كلام امام به كار رفته است آنجا كه ميان
آنحضرت و عثمان مشاجرهاى پيش آمد: مغيرة بن اخنس به عثمان گفت: من تو را از او
كفايت مىكنم حضرت به او فرمود: «يا بن اللعّين
الابتر و الشّجرة التى لا اصل لها و لا فرع انت تكفينى فو اللّه ما اعزّ اللّه من
انت ناصره...» خ 135، 193 اى پسر ملعون بىدنباله و درختى كه نه ريشه دارد
و نه ساقه، تو او را از من كفايت مىكنى، به خدا قسم، خدا عزيز نمىكند كسى را كه
تو يار او باشى پدر
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 108