نام کتاب : رسائل شيخ اشراق نویسنده : شيخ اشراق جلد : 3 صفحه : 97
ماست و مكمّل انسانست. و شارع او را «روح القدس» گويد[1]
و اهل حكمت او را «عقل فعّال» گويند. و جمله عقول انوار مجرّد الهىاند و عقل اوّل
آنست كه بوى وجود منتشئ گشت و نور بارى عزّ و علا بر وى اشراق كرد اشراق اولى. و ازين
اشراق كثرت عقول لازم آمد بر مراتب نزول.
و وسائط اگر چه
از روى سبب بما نزديكتراند، امّا آنها كه از ما دورتراند از روى سبب بما نزديكترند
از روى شدّت ظهور ايشان و ازينجا لازم آيد كه نزديكتر از همه خداى باشد عزّ
سلطانه. نبينى كه اگر بر سطح سياهى و سپيدى بود سپيدى براى غايت ظهور نزديكتر
نمايد، پس بارى تعالى در علوّ اعلى بود و در دنوّ ادنى[2]. از روى
مرتبت او دورتر از همه دوريهاست، و از جهت شدّت ظهور او نزديكتر از همه نزديكهاست
زيرا كه شدّت ظهور وى نامتناهى است، سبحانه و تعالى.
(23) بدان كه
چون حقّ تعالى خالق و مرجّح همه موجوداتست و بر ديگرى موقوف نيست. جز بر قدرت او و
او دائم بود و هميشه است، بايد كه خلق وى نيز دائم بود كه اگر چنين نبود لازم آيد
كه جمله ممكنات بر غير خداى موقوف باشد. و پيش از جمله ممكنات هيچ چيز شرط نيست
زيرا كه هر چه شرط باشد ممكن بود از وقت و حالت و غير آن. اگر جمله ممكنات موقوفست
بر ذات او و يا بر قدرت او[4] و اين همه با وى
دائمست، پس بايد كه خلق نيز دائم باشد. و نشايد