نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 56
ميان «يمامه» و مدينه.
[همچنين
«انعم» كوهى است كه بر فراز آن «مزنى» و «جابر بن على زمعى» خانههايى ساخته
بودند.
به
روايت جمعى از مهاجران، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با اصحاب به سوى كوه سرخ رنگ
«انعم» حركت كردند. در آنجا به مردار گوسفندى برخوردند و همراهان به واسطه بوى
تعفّن آن، بينى خود را گرفتند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: اين گوسفند
براى صاحبش چه مقدار ارزش دارد؟
گفتند:
براى هيچ كس ارزش ندارد.
فرمود:
«الدّنيا
أهون على اللّه من هذه على صاحبها»
«دنيا
نزد خداوند، از اين مردار براى صاحبش پستتر است.[1]]
(1)
انقاب
المدينه:
انقاب
جمع «نقب» است به معناى راه تنگ و باريك و مراد از انقاب المدينه، راههاى مدينه
منوره است.
(2)
انمار:
قبيلهاى
بوده در سراة، در جنوب طائف
(3)
انواط:
(ذات)،
درخت سرسبز تنومندى بوده است نزديك مكه كه در زمان جاهليت، مردم همهساله به زيارت
آن مىرفتهاند و سلاحهاى خود را به آن مىآويختند و در پاى آن قربانى مىكردند.
بعضى گفتهاند: مردم هنگامى كه براى حج مىآمدند رداهاى خود را به آن مىآويختند و
به احترام كعبه بدون ردا وارد حرم مىشدند. به همين دليل به نام ذات انواط خوانده
شده است. چه، نوط در لغت به معناى آويزان كردن است. در حديث آمده است كه چون
پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و تنى چند از اصحاب آن حضرت از آن درخت، كه ميان
مكه و حنين است، عبور كردند، يكى از ايشان گفت: اى فرستاده خدا، براى ما نيز مانند
آنها ذات انواطى قرار ده.
(4)
انى:
(به
ضم اول)، بر وزن «هنا». بعضى هم آن را به فتح اول، بر وزن «حتّى»، گفتهاند. ابن
اسحاق مىنويسد: هنگامى كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله نزد بنى قريظه رفت،
در كنار چاهى از چاههاى آنان فرود آمد و مردم به آن حضرت ملحق شدند. اين چاه
«انا» نام داشت و بنى قريظه در عوالى مدينة النبى سكونت داشتند.
______________________________
(1). عمدة الأخبار، عباسى، صص 238 و 239
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 56