responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي    جلد : 1  صفحه : 321

(1)

«ك»

(2)

كاظمه:

مأخوذ از «كظم» است به معناى نگهداشتن و بستن دهان. ياقوت مى‌نويسد: فضايى‌[1] است در ساحل دريا، در راه بحرين از بصره كه با بصره دو مرحله فاصله دارد. داراى چاه‌هاى فراوان و آب قابل شرب است. در اشعار شاعران از اين محل بسيار نام برده شده است. در اخبار مربوط به فتح عراق آمده است كه خالد بن وليد با هرمز در كاظمه با هم روياروى شدند. احتمالا اين محل امروزه در خاك كويت باشد.

بوصيرى در شعرى گفته است:

ام هبّت الريح من تلقاء كاظمه‌

و اومض البرق في الظلماء من اضم‌

اين بيت نشان مى‌دهد كه كاظمه مذكور در اشعار شاعرانى كه مدح پيامبر گفته‌اند، در مدينه يا حجاز بوده است؛ زيرا در كنار آن از «اضم» نام برده شده كه يكى از وادى‌هاى حجاز است و از به هم پيوستن سيلاب وادى‌هاى مدينه به وجود مى‌آيد.

طبرى از سعد بن اياس نقل كرده كه گفت: «به ياد دارم كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من اشتر خانواده‌ام را در كاظمه مى‌چراندم». مى‌دانيم كه سعد بن اياس از انصار مى‌باشد. بنابراين، كاظمه جايى در حاشيه مدينه بوده است. من محل آن را نتوانستم شناسايى كنم.

[كافيه:

از نام‌هاى زمزم است.[2]]

(3)

كبّا:

(بر وزن حتّى)، مكانى است در مدينه‌

______________________________
(1). در متن «جوّ» آمده كه به معناى گشادگى ميان وادى و خشكى پهناور است- م.

(2). شفاء الغرام، ج 1، ص 404


[1] . در متن« جوّ» آمده كه به معناى گشادگى ميان وادى و خشكى پهناور است- م.

[2] . شفاء الغرام، ج 1، ص 404

نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي    جلد : 1  صفحه : 321
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست