نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 398
كِراماً»[1]. شكى نيست كه اين پاسخ درخور كارى بوده كه ابن ابى عبّاد بدان
مىپرداخته است.
همچنين
در پرسشى كه هشام بن ابراهيم عباسى- كه از دولت مردان بود و در شنيدن آواز راه
افراط مىپيمود- درباره آواز از امام رضا عليه السّلام پرسيد، حضرت پاسخ داد:
«مردى نزد ابو جعفر عليه السّلام آمد و درباره آواز پرسيد. امام پاسخ داد: اى
فلان، اگر خداوند حق و باطل را هر كدام در طرفى قرار دهد، آواز در كدام طرف خواهد
بود؟
مرد
گفت: در طرف باطل. امام فرمود: به درستى حكم كردى»[2].
البته ما به قرينه مقاميّه در مىيابيم كه منظور، آواز آن زمان بوده است.
اما
در ماجراى حسن بن هارون[3] كه مدتى
طولانى در خلوتگاه مىنشست و به آواز زنان همسايه گوش مىداد، به اين دليل كار او
حرام بود كه به صداى زنان بىگانه گوش مىداد، به خصوص كه صدايشان گرم و
برانگيزاننده بود. خداوند فرموده است: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ
فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»[4].
امام
رضا عليه السّلام ابن هارون را توبيخ كرد و او را از اين كار كه به مثابه خيانت در
ناموس مردم بود بازداشت. امام، كلام خداوند را به ياد او آورد كه فرموده است:
«إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ
مَسْؤُلًا»[5].
امام افزود: «گوش و آنچه مىشنود، چشم و آن چه مىبيند و قلب و آنچه حس مىكند،
همه مسئولند».
اما
رواياتى كه در آن نام سازهاى رايج در آن زمان آمده بيشتر رواياتى ضعيف و فاقد سندى
محكم است و قابل استناد نيست.
برهانى
كه مىگويد: «مسايلى كه داراى علل عقلى و فطرى است مادامىكه علّت آن موجود باشد
هيچگونه استثنائى را نمىپذيرد و از مسايل و قضاياى تخصيصناپذير است» بايد مورد
توجه و دقّت قرار گيرد؛ زيرا تعليل، حدّ وسط و بهمنزله كبراى استدلال و علّت است،
علّت همان گونه كه در مرحله ثبوت دخالت
[1] فرقان 25: 72. ر. ك: وسائل الشيعة؛ ط جديد؛ ج 17، ص
308، شماره 19.
[2] وسايل ج 17، ص 306، شماره 13. بحار ج 76، ص 243،
شماره 14.