نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 399
داشت در مرحله اثبات نيز دخالت
دارد، بر اين اساس، موضوع در حقيقت همان عنوانى است كه به عنوان علت حكم ذكر شده
است و هيچ حكمى از موضوعى كه خود علت ثبوت و اثبات آن است تخلّف نمىكند؛ زيرا
تخلّف معلول از علت ناممكن است.
بنابراين،
حرمت آواز به اين علت كه لهو باطل است، مستلزم آن است كه علت اصلى تحريم؛ يعنى
«لهو باطل» در آن موجود باشد. لذا هر آوازى بايد لهو باطل به حساب آيد و به همين
دليل حرام باشد، در اين صورت اگر ما آواز را در تلاوت قرآن مجاز بشماريم، طبق اصل
بالا بايد گفته شود كه ورود لهو باطل را در قرآن مجاز شمردهايم! اما اين مسئله را
نه عقل مىپذيرد و نه وجدان.
علاوه
بر آن، زشتى باطل امرى فطرى است و استثنابردار نيست و در قبيح بودن آن نيز عقل به
تنهايى حكم كرده است؛ به ويژه كه اين باطل موجب انحراف از راه خدا نيز مىشود.
بنابراين، اگر آواز به طور مطلق از لهو باطل به شمار آيد، بايد در همه جا اينطور
باشد؛ چه در قرآن و چه در جاى ديگر.
بر
اين اساس، ناگزير بايد گفت كه آواز مىتواند لهو و باطل باشد و مىتواند نباشد، پس
جواز آواز در تلاوت قرآن از نوع «تخصّص» است؛ نه «تخصيص».
حال
اين پرسش را مطرح مىكنيم كه اگر خداوند ميان سخنان نيكو و زشت مرزى قايل شود، در
اين صورت آواز در تلاوت قرآن كه به منظورى صحيح و براى تأثيرگذارى بيشتر بر دلها
آمده در كدام طرف قرار خواهد گرفت؟
شكى
نيست كه اين كار زيور و زينت و زيبايى است و از معدود طيّباتى است كه خداوند آن را
براى بندگان خود جزء روزى حلال قرار داده است. خداوند فرموده است:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ
مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً
يَوْمَ الْقِيامَةِ»[1].
آرى
«خداوند فحشا را چه پنهان و چه آشكار و گناه و فساد را حرام گردانيده است»[2]،
ولى آيا آواز در تلاوت قرآن جنبه گناه و بغى و فحشا دارد يا زيور و زينت و زيبايى
است و افزودن بر آن، حكمت و هدايت و وسيلهاى براى ارشاد بندگان است؟