نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 327
عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى
سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ[1]؛ پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او
را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش و دل او مهر زده ...». «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ
أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَلى قُلُوبِكُمْ[2]؛ بگو: به نظر شما اگر خدا شنوايى و ديدگانتان را بگيرد و بر
دلهايتان مهر نهد ...».
غلف:
«وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا ما
يُؤْمِنُونَ[3]؛ و
گفتند: دلهاى ما در پوشش است [- درك نمىكند، چنين نيست] بلكه به كيفر كفرشان
لعنتشان كرده است. پس آنان كه ايمان نمىآورند چه اندك شمارهاند».
«وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا
يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا[4]؛ و
گفتارشان كه دلهاى ما در پوشش است، بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دلهاى آنان مهر
زده است و در نتيجه جز شمارى اندك ايمان نمىآورند».
صرف:
«صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ[5]؛
خدا دلهاىشان را [از درك حقايق] برگرداند. زيرا آنان گروهى هستند كه
نمىفهمند». «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ
..[6]؛
به زودى كسانى را كه در زمين به ناحق تكبّر مىورزند از آياتم روىگردان سازم
(يعنى قدرت درك را از آنان سلب كند)».
غطاء:
«الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي[7]؛
همان كسانى كه چشمانشان [بصيرت] از ياد من در پرده بوده». «لَقَدْ
كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ
حَدِيدٌ[8]؛
[به او مىگويند:] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى.
و
[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديدهات امروز تيز است».