responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 179

قرآن درست دقت شود، فضايل اهل بيت روشن مى‌شود.

از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمودند:

«من لم يعرف امرنا من القرآن لم يتنكّب الفتن»،[1] (هركس امر ولايت را از قرآن به دست نياورد، نمى‌تواند از فتنه‌ها در امان باشد).

اهل تحريف گمان كرده‌اند، مقصود آن است كه شئون ولايت به‌صراحت در قرآن بوده و اسقاط شده است، در حالى كه مقصود امام (ع) چنين نيست، بلكه تدبّر و تعمق در همين قرآن موجود، موجب روشن شدن شئون ولايت مى‌شود. مثلا دقت در آيات اولى الامر و ذوى القربى و غيره، با ديد انصاف، مقام شامخ ولايت را روشن مى‌سازد، گرچه مخالفين توجهى ندارند يا نمى‌خواهند داشته باشند.

در اينجا چند نمونه از مواردى را كه خواسته‌اند فضيلتى از فضايل اهل بيت را كه در قرآن آمده است ناديده بگيرند، مى‌آوريم تا روشن شود كه منظور از اين دسته روايات نه تحريف قرآن بلكه دگرگونى در تفسير و تحريف معنوى آياتى است كه دال بر فضيلت اهل بيت است:

«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌»،[2] (بگو من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‌كنم جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم‌] ...).

محمد بن جرير طبرى در تفسير اين آيه- كه از بارزترين آيات در شرف اهل بيت است؛ زيرا مودّت آنان اجر رسالت قرار گرفته است- سعى كرده است تا پوششى روى اين فضيلت بيفكند. او مى‌گويد: اين آيه خطاب به قريش است تا خويشاوندى خود را با پيامبر به ياد آورند، از ايشان حمايت كنند و از شر دشمنان محفوظش بدارند؛ يعنى پيامبر از قريش به دليل خويشاوندى درخواست مودّت و دوستى كرد گرچه به او ايمان نياورده‌اند. طبرى در ادامه مى‌گويد: پيامبر را در تمامى قريش قرابتى بود و چون او را تكذيب كرده، با وى بيعت ننمودند، به آنان گفت: اى قوم، اگر از بيعت با من امتناع ورزيديد، لااقل خويشاوندى خود را با من مراعات كنيد، مبادا اعراب ديگر از من حمايت كنند و شما نكرده باشيد. آنگاه سه وجه ديگر بيان داشته است:

1. درخواست دوستى و مودّت با اهل بيتش؛

2. درخواست تقرب و نزديك شدن به خداوند؛


[1] . تفسير عياشى؛ ج 1، ص 13.

[2] . شورى، 23.

نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 179
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست