responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 56

(1) [مأمورين در حالى كه بر گردن و بناگوش او مى‌زند او را تلوتلوخوران بردند حبس كردند. [در اين ميان محمد بن اشعث يكى ديگر از فرستاده‌هاى عبيد الله براى آوردن هانى‌] گفت: ما به آنچه نظر امير باشد راضى هستيم، چه به سودمان باشد و چه به زيان ما، شأن امير أدب كردن است.

[سپس‌] جلوى عبيد الله بن زياد ايستاد و با او سخن گفت، گفت: شما كه موقعيت و جايگاه هانى بن عروه را در شهر و در ميان قومش مى‌دانى، [الآن هم‌] قومش مى‌دانند من و رفيقم او را نزد تو آورده‌ايم، لذا [براى نجات ما از دست قومش‌] تو را بخدا قسم مى‌دهم كه او را به من ببخشى، من از كينه قبيله‌اش نسبت به خودم، نگرانم، آنها نيرومندترين اهالى شهر هستند و عمده يمنيان [كوفه‌] را تشكيل مى‌دهند.

[ابن زياد] به وى وعده داد كه [هانى‌] را ببخشد! به عمرو بن حجاج [برادر زن هانى كه به دستور ابن زياد هانى را به قصر آورده بود] خبر دادند هانى كشته شد، وى با جمع كثيرى از قبيله مذحج آمد و قصر را محاصره كرد و با صداى بلند گفت: من عمرو بن حجّاج هستم، اينها جنگجويان و سرشناسان [قبيله‌] مذحج هستند نه [قصد] عصيانگرى دارند و نه [هواى‌] جدا شدن از جماعت [مسلمين‌]، [ليك‌] به آنها خبر رسيده كه دوستشان [بزرگشان‌] كشته شده است از اين رو نتوانستند تحمل كنند.

به عبيد الله گفته شد [قبيله‌] مذحج جلو درب [كاخ‌] اجتماع كرده‌اند.

[از اين رو] به شريح قاضى گفت: برو رئيس شان [هانى‌] را ببين، بعد برو بيرون و به آنها اعلام كن [هانى‌] زنده است و كشته نشده و تو او را ديده‌اى.

[شريح‌] مى‌گويد: بر هانى وارد شدم وقتى مرا ديد گفت: يا الله يا للمسلمين! مگر عشيره‌ام مرده‌اند؟! پس اهل دين كجا هستند؟! اهالى شهر كجا هستند؟! جدا شدند و مرا با دشمن‌شان و فرزند دشمن‌شان تنها گذاشته‌اند- اين در حالى بود كه خون بر

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست